کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خپله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خپله
لغتنامه دهخدا
خپله . [ خ ِ پ ِ ل َ / ل ِ ] (ص ) کوتوله . کوتاه بالای درشت استخوان فربه و سطبر. کوتاه قد گوشت ناک . عُنْبُط. حِبِقَّه . بُحتُر. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
خپل
لغتنامه دهخدا
خپل . [ خ ِپ ِ ] (ص ) در تداول عامه ، کوتاه قد. کوتوله . این کلمه همین خپله مصطلح امروزیان است . رجوع به خپله شود.
-
چاقالو
لغتنامه دهخدا
چاقالو. (ص مرکب ) چاق . فربه . پرگوشت . گوشتالو. چاق و چله . خپله . گرد و قنبلی . چاق و چقل .
-
بحتر
لغتنامه دهخدا
بحتر. [ ب ُ ت ُ ] (ع ص ، اِ) کوتاه گرداندام . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خپله . ج ، بحاتر. مردمان کوتاه . (مهذب الاسماء).
-
کتوله
لغتنامه دهخدا
کتوله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (ص ) که قدی نهایت کوتاه دارد. کوتاه قد. کُتُل . کپُل . (یادداشت مؤلف ). کوتوله . کُتُلَه . کل . کله قد (در تداول مردم قزوین ). خپل . خپله .
-
پکنه
لغتنامه دهخدا
پکنه . [ پ َ ن َ / ن ِ ] (ص ) مردم فربه کوتاه بالا را گویند. (برهان قاطع). کوتاه قد و کلفت و سروته یکی . در تداول عوام تاپو. خپله : آن دختر پکنه عصمت الدین سرمایه ٔ زهد و نیک نامی است .انوری (از فرهنگ جهانگیری ).
-
له
لغتنامه دهخدا
له . [ ل َه ْ ] (اِ) شراب . باده ٔ انگوری . شراب انگوری . (برهان ) : هرچه بستاند از حرام و حرج از بهای نماز و روزه و حج یا به له یا به منگ صرف کندبرف را یار دوغ و ترف کند. سنائی .با له و منگ عمر خویش هدر. سنائی .دولت آنراست در این وقت که آبش از له صل...
-
کبک
لغتنامه دهخدا
کبک . [ ک َ ] (اِ) مرغی است معروف . (آنندراج ). پرنده ای است مشهور و معروف و آن دو قسم می باشد دری و غیر دری هر دو به یک شکل و شمایل لیکن دری بزرگتر و غیر دری کوچکتر است . (برهان ). این پرنده بیشتر در کوهسارها زیست کند. قبج ، معرب کبگ . (الفاظ الفارس...