کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خِرِپ ،()() پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خرپ خرپ
لغتنامه دهخدا
خرپ خرپ . [خ ِ خ ِ ] (اِ صوت ) حکایت آواز جویدن گوسفند و مانند آن علف تازه و سبز و جو و مانند آن را. آواز پنجه و پوست هندوانه و مانند آن بوسیله ٔ جویدن بره و گوسفندو بز. نام آواز جویدن گوسفند و مانند آن بدنه ٔ علف و پوست هندوانه و خربزه و مانند آن را...
-
خرپ و خرپ
لغتنامه دهخدا
خرپ و خرپ . [ خ ِ پ ُ خ ِ ] (اِ صوت ) حکایت صوت چریدن گوسفند گیاهی را. (یادداشت بخط مؤلف ). تلفظ دیگر خرپ خرپ . رجوع به خرپ خرپ شود.
-
جستوجو در متن
-
خضد
لغتنامه دهخدا
خضد. [ خ َ ] (ع مص ) شکستن چوب اعم از آنکه خشک باشد یا تر، بنوعی که از هم جدا نگردد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || خمانیدن شتر و دوتا کردن گردن شتر دیگر را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). من...