کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خُلَطَاءِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خلطاء
لغتنامه دهخدا
خلطاء. [ خ ُ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خلیط. رجوع به خلیط در این لغت نامه شود. انبازان . || بهم آمیختگان . (یادداشت بخط مؤلف ):قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک الی نعاجه و اًِن َّ کثیراً من الخلطاء لیبغی بعضهم علی بعض . (قرآن 24/38).
-
واژههای همآوا
-
خلطاء
لغتنامه دهخدا
خلطاء. [ خ ُ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خلیط. رجوع به خلیط در این لغت نامه شود. انبازان . || بهم آمیختگان . (یادداشت بخط مؤلف ):قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک الی نعاجه و اًِن َّ کثیراً من الخلطاء لیبغی بعضهم علی بعض . (قرآن 24/38).
-
جستوجو در متن
-
خلیط
لغتنامه دهخدا
خلیط. [ خ َ ] (ع ص ) آنکه با مردم آمیزش بسیار کند. واحد و جمع در آن یکسان است و گاه بر خلطاء و خلط جمع بسته میشود. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجل خلیط؛ مرد صعب معاشرت .
-
خلیط
لغتنامه دهخدا
خلیط. [ خ َ ] (ع ص ، اِ) شریک . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). انباز. || شریک در راه . رفیق راه . (یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خُلُط، خُلَطاء. || شریک در حقوق ملک مانند آب و راه و جز آن . (منتهی الارب ). منه الحدیث :...
-
وفاء
لغتنامه دهخدا
وفاء. [ وَ ] (ع مص ) به سر بردن دوستی و پیمان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیمان نگاه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). به سر بردن عهد و پیمان و نگاه داشتن آن . (از اقرب الموارد). وفاء ملازمت طریق مواسات و محافظت عهود خلطاء است . (...