کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خُفتیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خفتیدن
لغتنامه دهخدا
خفتیدن . [ خ ُ دَ ] (مص )خسبیدن . مصدر دیگریست برای خوابیدن . خفتن و بهمه معانی آن استعمال میشود. || بوسیدن یکدیگر. (ناظم الاطباء). || غلطیدن . (آنندراج ). پیچیدن و گردیدن . || راحت شدن . (ناظم الاطباء). || ماست گردیدن شیر و جغرات شدن آن . (برهان قاط...
-
واژههای همآوا
-
خفتیدن
لغتنامه دهخدا
خفتیدن . [ خ ُ دَ ] (مص )خسبیدن . مصدر دیگریست برای خوابیدن . خفتن و بهمه معانی آن استعمال میشود. || بوسیدن یکدیگر. (ناظم الاطباء). || غلطیدن . (آنندراج ). پیچیدن و گردیدن . || راحت شدن . (ناظم الاطباء). || ماست گردیدن شیر و جغرات شدن آن . (برهان قاط...
-
جستوجو در متن
-
خسپیدن
لغتنامه دهخدا
خسپیدن . [ خ ُ دَ ] (مص ) خوابیدن . خفتن . خسبیدن . (از ناظم الاطباء). خفتیدن : چو شاه جهاندار بشنید رازبر آن گوشه ٔ تخت خسپید باز.دقیقی .
-
خفتن
لغتنامه دهخدا
خفتن . [ خ ُ ت َ ] (مص ) خواب کردن . خسبیدن . بخواب رفتن . (ناظم الاطباء). غنویدن . خفتیدن . مقابل بیدار شدن . خوابیدن . تمام سر و گردن و تنه و پایها رابدرازا بر زمین گستردن . بخواب شدن . هجعت . (یادداشت بخط مؤلف ). رقد. رقود. رقاد. تهجد. (تاج المصا...
-
مصدر
لغتنامه دهخدا
مصدر. [ م َ دَ ] (ع اِ) محل بازگشت از حج . ج ، مصادر. (ناظم الاطباء). جای بازگشتن . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). جای بازگشت . (ناظم الاطباء). جای صادر شدن . (آنندراج ). || محل بازگشت ازآب . (ناظم الاطباء). || جای بیرون آمدن . (غیاث ) (آنندراج )...