کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خُطُوَاتِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خطوات
لغتنامه دهخدا
خطوات . [ خ ُ طُ ] (ع اِ) ج ِ خُطوَة و خَطوَة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (ترجمان علامه جرجانی ) : یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالاً طیباً و لاتتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین . (قرآن 168/2).یا ایها الذین امنوا لاتتبعو...
-
واژههای همآوا
-
خطوات
لغتنامه دهخدا
خطوات . [ خ ُ طُ ] (ع اِ) ج ِ خُطوَة و خَطوَة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (ترجمان علامه جرجانی ) : یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالاً طیباً و لاتتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین . (قرآن 168/2).یا ایها الذین امنوا لاتتبعو...
-
جستوجو در متن
-
خطوة
لغتنامه دهخدا
خطوة. [ خ ُ وَ ] (ع اِ) میان دو گام . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). ج ، خُطَوات ، خُطْوات ، خُطی ْ.
-
خطوة
لغتنامه دهخدا
خطوة. [ خ َ وَ ] (ع اِ) یک گام . اسم است بر وزن فعله برای مرة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). ج ، خطوات ، خِطاء : صواب رای وی از وی بعمر نگذاردکه بر بسیط زمین خطوه ای رود بخطا. سوزنی .خطوه بر خطوه زآن محیط گذشت قط...
-
مسکون
لغتنامه دهخدا
مسکون . [ م َ ] (ع ص ) آرمیده . (آنندراج ). آرام کرده شده و تسلی داده شده . (ناظم الاطباء). آرام گرفته .- مسکون شدن ؛ آرام کرده شدن . خشنودکرده شدن . تسلی داده شدن . (ناظم الاطباء). || مسکون الی روایته ، در اصطلاح درایه مثل صالح الحدیث است . || منزل...
-
مبین
لغتنامه دهخدا
مبین . [ م ُ ] (ع ص ) آشکاراکننده . (غیاث ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پیدا کننده ٔ حق ها. (مهذب الاسماء). || آشکارا. (دهار). آشکار شده . (غیاث ) (آنندراج ). ظاهر و آشکار کرده شده . واضح و روشن وآشکار و هویدا. (از ناظم الاطباء). آشکارا. (مهذب الاس...