کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خونسردی و بی اعتنایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دونی
لغتنامه دهخدا
دونی . (حامص ) غفلت و بی اعتنایی . (ناظم الاطباء). || (اِ) کشتی دراز تیزرو است . (ناظم الاطباء). دونیج .
-
سهل انگار
لغتنامه دهخدا
سهل انگار. [ س َ اِ ] (نف مرکب ) آنکه کارها را آسان شمرد و بی اعتنایی کند. (ناظم الاطباء).
-
بدپرهیزی
لغتنامه دهخدا
بدپرهیزی . [ ب َ پ َ ] (حامص مرکب ) بی اعتنایی در صلاح بینی طبیب و عدم رعایت حفظ صحت و ناپرهیزی . || بی اعتدالی . (ناظم الاطباء).
-
تامیریس
لغتنامه دهخدا
تامیریس . (اِخ ) یا «تامیراس » شاعر و موسیقی دان افسانه های یونان که نسبت به خدایان بی اعتنایی کرد ولی مغلوب گشت و بینایی خود را از دست داد.
-
غفلت ورزی
لغتنامه دهخدا
غفلت ورزی . [ غ َ / غ ِ ل َ وَ ] (حامص مرکب ) بی خبری . بی اعتنایی . بی احتیاطی . بی پروایی . (ناظم الاطباء). غفلت ورزیدن . غفلت کردن . غافل بودن . ناآگاهی داشتن . غفلان ؛ غفلت ورزی . (منتهی الارب ). رجوع به غفلت و غفلة شود.
-
بی محلی
لغتنامه دهخدا
بی محلی . [ م َ ح َل ْ لی / م َ ح َ ] (حامص مرکب ) بی اعتنائی و ناپذیرایی . (ناظم الاطباء).- بی محلی کردن ؛ بی اعتنایی کردن . اعتنا نکردن بقصد تحقیر به کسی . (یادداشت مؤلف ). || بی اعتباری : گیرم دنیا ز بی محلی دنیابر گُرُهی خربط و خسیس بهشتی .ناصر...
-
سرگرانی کردن
لغتنامه دهخدا
سرگرانی کردن . [ س َ گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی اعتنایی کردن . دلتنگی کردن : صیاد گفت ای غلام چرا سرگرانی میکنی . (هزار و یکشب ).
-
تره خرد نکردن
لغتنامه دهخدا
تره خرد نکردن . [ ت َرَ / رِ خ ُن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم ، بی اعتنایی کامل . کمترین ارزشی برای کسی قایل نبودن : فلان برای توتره خرد نمیکند، یعنی کمترین اعتنایی به تو نمیکند.
-
اعتنا کردن
لغتنامه دهخدا
اعتنا کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اهتمام کردن . (از ناظم الاطباء). اِعتِداد. (از منتهی الارب ). توجه کردن بچیزی . اهمیت دادن بدان . و رجوع به اعتداد شود.- بی اعتنایی کردن ؛ بدون فکر و اندیشه کاری کردن و بی اهتمامی نمودن . (از ناظم الاطباء).
-
چقال بقال
لغتنامه دهخدا
چقال بقال . [ چ َق ْ قا ب َق ْ قا ] (اِ مرکب ،از اتباع ) بقال چقال . در تداول عوام ، اشاره به صاحبان حرفه های کوچک و دکانداران کم بضاعت است ، در مقام تحقیر و بی اعتنایی . و رجوع به بقال چقال و چغال شود.
-
چشم پوشیدن
لغتنامه دهخدا
چشم پوشیدن . [ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) مرادف چشم بستن . (آنندراج ). اغماض کردن و بی اعتنایی نمودن . (ناظم الاطباء). نادیده انگاشتن و اغماض کردن . || کنایه از نابینا کردن و شدن . (آنندراج ). || کنایه از مردن و چشم از جهان فروبستن .
-
تریستان لرمیت
لغتنامه دهخدا
تریستان لرمیت . [ ت ْ ل ِ ] (اِخ ) از مارشالهای فرانسه و از افسران دربار شارل هفتم و لویی یازدهم و از مردان بی رحم بودکه به قوانین و عدالت اعتنایی نداشت . هنگامی که بی نظمی های شدیدی بر اثر جنگهای صد ساله در فرانسه روی داد او کمترین اقدامی در ایجاد آ...
-
شانه بالا انداختن
لغتنامه دهخدا
شانه بالا انداختن . [ ن َ / ن ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از تمرد کردن و یا آنکه با بی اعتنایی از مطلبی تعبیر نمودن : سوسن شانه هایش را بالا انداخت . (سایه روشن صادق هدایت ص 19).
-
دور گذشتن
لغتنامه دهخدا
دور گذشتن . [ گ ُ ذَ ت َ ] (مص مرکب ) دور شدن . دوری کردن . با بی اعتنایی و عدم توجه از آن گذشتن . بدان توجه و اعتنا نکردن . (از یادداشت مؤلف ). سرپیچی کردن . روی گردان شدن : و هرچند سلطان در این باب فرمانی نداده است از شرط و رسم دور نتوان گذشت . (ت...
-
کهنه گشتن
لغتنامه دهخدا
کهنه گشتن . [ ک ُ ن َ / ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) کهنه گردیدن . ازکارافتاده و فرسوده شدن . || از چشم افتادن . مورد بی اعتنایی قرار گرفتن : بدو گفت رامشگری بر در است که از من به سال و هنر برتر است نباید که در پیش خسرو شودکه ما کهنه گردیم و اونو شود.فرد...