کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خولی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خولی
لغتنامه دهخدا
خولی . (اِ) درخت برقوق است در تداول مردم گیلان . رجوع به برقوق شود.
-
خولی
لغتنامه دهخدا
خولی . [ خ َ لی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به ابوعلی اوس بن خولی . (از انساب سمعانی ).
-
خولی
لغتنامه دهخدا
خولی . [ خ َ لی ی ] (ع اِ) شبان نیک تیمار کننده ٔ مال . || پیشکار وکارگزار نیک . || محافظ باغ . باغبان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خول .
-
خولی
لغتنامه دهخدا
خولی . [ خ َ وَل ْ لی ی / خ َ لی ی ] (اِخ ) ابن ابی خولی صحابی بود. (یادداشت مؤلف ).
-
خولی
لغتنامه دهخدا
خولی . [ خ َ وَل ْ لی ی / خ َ لی ی ] (اِخ ) ابن یزید اصبحی شقی معروف . از ملاعین یوم الطف که سر بریده ٔ حسین بن علی علیه السلام را در کربلا در تنور خانه ٔ خود پنهان کرد و زن او بعلت نوری که از سر می تافت بر کار شوی واقف گردید. (یادداشت مؤلف ). (تلفظ...
-
خولی
لغتنامه دهخدا
خولی . [ خ َ وَل ْ لی ی / خ َلی ی ] (اِخ ) ابن اوس صحابی بود. (یادداشت مؤلف ).
-
خولی
لغتنامه دهخدا
خولی .[ خ َ لی ی ] (اِخ ) جرجس طرابلسی از نویسندگان طرابلس به قرن چهاردهم هجری بود و او راست : 1 - الجمانة العثمانیة. 2 - الدلیل الشرقی . (از معجم المطبوعات ).
-
واژههای مشابه
-
جرجس خولی
لغتنامه دهخدا
جرجس خولی . [ ج ِ ج ِ خ َ ] (اِخ ) ابن موسی . ادیب و نویسنده و شاعر بود. وی بسال 1272 هَ . ق . در طرابلس شام بدنیا آمد و در جنگ جهانی اول درگذشت . او راست : 1- الجمانة العثمانیة. 2- الدلیل الشرقی . و علاوه ٔ آثار منظوم و منثور دیگر دارد. (از معجم الم...
-
جستوجو در متن
-
شهاب الدین
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمدبن شمس الدین خولی شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )شهاب الدین . رجوع به احمدبن شمس الدین خولی ... شود.
-
اصبحی
لغتنامه دهخدا
اصبحی . [ اَ ب َ ] (اِخ ) خولی بن یزید اصبحی ایادی کوفی . از حمیر بود و در جنگ با حضرت حسین بن علی علیه السلام شرکت جست و بروایتی سرآن حضرت را از تن جدا کرد، و بقولی چون عمربن سعد به بریدن سر آن حضرت فرمان داد و به خولی گفت : فراشو و سرش را از تن برگ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن شمس الدین خولی ملقب بشهاب الدین . متوفی به سال 693 هَ . ق . او راست : کتاب بدیع.
-
ابوالعشراء
لغتنامه دهخدا
ابوالعشراء. [ اَ ب ُ ل ع ُ ش َ ] (اِخ ) الداری یا داری . اسامةبن مالک بن قهسم . از روات حدیث است و بعضی نام او را یساربن بکر و برخی عطاردبن بکر وجمعی یساربن بکربن مسعودبن خولی بن قتاده گفته اند.