کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوشی اور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
می خوشی
لغتنامه دهخدا
می خوشی . [ م َ / م ِ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) صفت می خوش . نه ترش و نه شیرین بودن . شیرین با کمی ترشی . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به می خوش شود.
-
ناف بر خوشی زدن
لغتنامه دهخدا
ناف بر خوشی زدن . [ ب َ خوَ / خ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) آن است که اگر ماماچه در وقت بریدن ناف طفل نوزائیده خوشحال باشد و به خوشحالی ببرد آن طفل پیوسته خوشوقت بوده به خوشحالی بگذراند، گویند «ناف او رابه خوشی زده اند» و همچنین اگر در ساعت نیک بریده باشند....
-
ناف بر خوشی گرفتن
لغتنامه دهخدا
ناف بر خوشی گرفتن . [ ب َ خوَ / خ ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به ناف بر خوشی زدن شود.
-
ناف به خوشی زدن
لغتنامه دهخدا
ناف به خوشی زدن . [ ب ِ خوَ / خ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) ناف بر خوشی زدن .ناف بر خوشی گرفتن . رجوع به ناف بر خوشی زدن شود.