کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودسری مردم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خودسری کردن
لغتنامه دهخدا
خودسری کردن . [ خوَدْ / خُدْ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لجاج کردن . خیره سری کردن . استبداد ورزیدن .
-
جستوجو در متن
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابوزکریا. یکی از امرای دولت موحدین است و از طرف اینان سمت والیگری در افریقا را داشت و چون آن دولت رو به ضعف نهاد وی در اندیشه ٔ خودسری افتاد و استقلال خویش را اعلام کرد و به اصلاح مال کافه ٔ رعایا و تبعه کوشید و خود به تفت...
-
عین الدوله
لغتنامه دهخدا
عین الدوله . [ ع َ نُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) سلطان عبدالمجید میرزابن سلطان عبدالمجید میرزابن فتحعلی شاه قاجار(1261 - 1345 هَ . ق .). از رجال دوره ٔ مظفرالدین شاه . وی در جوانی در دارالفنون تهران تحصیل میکرد، ولی بواسطه ٔ عدم کوشش در دروس از مدرسه اخراج شد...
-
گئومات
لغتنامه دهخدا
گئومات . [ گ ِ ] (اِخ ) گوماتا. غاصب تاج و تخت هخامنشی که در زمان مسافرت کمبوجیه پسر کوروش بزرگ به مصر خود را بنام بردیا برادر پادشاه معرفی و سلطنت را غصب کرد. مرحوم پیرنیا در ایران باستان آرد: راجع به این واقعه یک سند رسمی که قسمتی از کتیبه ٔ بیستون...
-
ذوالقدر
لغتنامه دهخدا
ذوالقدر. [ ذُل ْ ق َ دَ] (اِخ ) یعقوب خان . از امراء عصر شاه عباس ، که در سال 999 هَ . ق . دم از خودسری و نافرمانی میزد، و در یکی از قلاع فارس متحصن شده بود در همان سال ، شاه عباس برای تسخیر استخر فارس باطناً و رفع زحمت یعقوبخان ،و در ظاهر بعنوان شکا...
-
داریوش اول
لغتنامه دهخدا
داریوش اول . [ دارْ ش ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) نام و نسب : اسم این شاه در کتیبه های هخامنشی داری ووش یا دارای واوش ، بزبان بابلی دریاووش و در کتیبه های مصریان بزبان مصری آن تریوش و یا تاریوش . و مورخین یونانی : داریس . در توراة: داریوش و دَریاوِش . مورخین ...
-
آرزو
لغتنامه دهخدا
آرزو. [ رِ ] (اِ) شهوت . (ربنجنی ). اشتهاء. (حبیش تفلیسی ). قوّت ِ جذب ملایم . هوی ̍. هوا : همی ز آرزوی ... -ر، خواجه را گه خوان بجز زونج نباشد خورش بخوانش بر. معروفی .برِ شاه مکران فرستاد و گفت که با شهریاران خرد باد جفت نگه کن که ما از کجا رفته ایم...
-
اردشیر اول
لغتنامه دهخدا
اردشیر اول . [ اَ دَ / دِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) هخامنشی . نام این شاه را چنین نوشته اند: در کتیبه های شاهان هخامنشی - اَرت َ خْشَثْرَ ، در نسخه ٔ بابلی کتیبه ها - اَرت َ خْشَت ْ سو بزبان عیلامی - اَرته خْچَرچَه ، به مصری (در روی گلدانی ) - اَرتَه خسَش ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی (اول ) (جلوس 907 هَ . ق . - وفات 930). شاه اسماعیل بن شیخ حیدربن شیخ جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ صدرالدین موسی بن شیخ صفی الدین . معروف به شاه اسماعیل اول . مؤسس و نخستین پادشاه دولت صفویه . شیخ صفی الدین جد ا...
-
حبشه
لغتنامه دهخدا
حبشه . [ ح َ ب َ ش َ ] (اِخ ) مملکت حبشستان . حبش . مملکت سیاهان . کشور سیاهان . حبشستان . آبی سینی . اتیوپی . کشور بزرگی است در خاور آفریقا، واقع در باختر باب المندب و از کشورهای باستانی بشمار است .مرزهای کنونی : از طرف باختر محدود است به سودان و از...
-
کام
لغتنامه دهخدا
کام . (اِ) مراد و مقصد. (برهان ) (غیاث ) (اوبهی ). مقصود. کامه . (از آنندراج ). ریژ. منظور. خواهش . آرزو. مطلوب . خواست . لَر. کَر. آرمان : جهان بر شبه داودست و من چون او ریا گشتم جهانا یافتی کامت کنون زین بیش مخریشم . خسروانی .بودی بریژ و کام بدو ان...