کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودروِ همهجارو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خودرو
لغتنامه دهخدا
خودرو. [ خوَدْ / خُدْ ] (نف مرکب ) که نکِشته و ننشانده اند. که تخم آن نکشته اند. که بی افشاندن تخم یا غرس نهال روید. نبات وحشی . دیمی . که بی کشتن روید. (یادداشت بخط مؤلف ). خودرسته و بخودی خود سبزشده ناکاشته . (ناظم الاطباء). خودروی : نه این زمان د...
-
خودرو
لغتنامه دهخدا
خودرو. [ خوَدْ / خُدْ رَ / رُو ] (نف مرکب ) آنچه آدمی یا ستور آنرا نبرد. آنچه بخویشتن رود. آنچه بی اسب رود مثل اتومبیل و غیره . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
گیاه خودرو
لغتنامه دهخدا
گیاه خودرو. [ هَِ خوَدْ / خُدْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی که بدون کشت و زرع خود روید، چون گیاهی کوهی و صحرایی .