کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودخواهى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خودخواهی
لغتنامه دهخدا
خودخواهی . [ خوَدْ / خُدْ خوا / خا ] (حامص مرکب ) خودپرستی . خودپسندی . خودبینی . || خویشتن خواهی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
خودخواهانه
لغتنامه دهخدا
خودخواهانه . [ خوَدْ / خُدْ خوا / خا ن َ/ ن ِ ] (ق مرکب ) از روی خودخواهی . بجهت خودخواهی .
-
غیرخواهی
لغتنامه دهخدا
غیرخواهی . [ غ َ خوا / خا ] (حامص مرکب ) عمل شخص غیرخواه . مقدم داشتن سود دیگران بر خویشتن . مقابل خودخواهی . رجوع به غیرخواه شود.
-
خویشتن پسندیدن
لغتنامه دهخدا
خویشتن پسندیدن . [ خوی / خی ت َ پ َ س َ دی دَ ] (مص مرکب ) خود پسندیدن . خودخواهی کردن . تکبر.
-
خویشتن پسندی
لغتنامه دهخدا
خویشتن پسندی . [ خوی / خی ت َ پ َ س َ ] (حامص مرکب ) خودپسندی . عمل و حالت خودپسند. خودخواهی .
-
منی پذیر
لغتنامه دهخدا
منی پذیر. [ م َ پ َ ] (نف مرکب ) گیرنده ٔ منی که آب مرد و زن باشد. به خود گیرنده ٔ آب مرد. || خواهنده و قبول کننده ٔ عجب و خودخواهی . پذیرای رعنایی و خودخواهی : منی انداز باش چون مردان گر نه ای زن منی پذیر مباش .سنائی .
-
متکبری
لغتنامه دهخدا
متکبری . [ م ُ ت َ ک َب ْ ب ِ ] (حامص ) عمل تکبر و خودخواهی . خودستایی : و دیگر از تعنت و متکبری خالی باشد. (منتخب قابوسنامه ص 17).
-
منی انداز
لغتنامه دهخدا
منی انداز. [ م َ اَ ] (نف مرکب ) اندازنده ٔ منی که آب مرد و زن باشد. || دوراندازنده ٔ کبر و خودپسندی . روی برگرداننده از خودخواهی و عجب : منی انداز باش چون مردان گر نه ای زن ، منی پذیر مباش .سنائی .
-
برمخ
لغتنامه دهخدا
برمخ . [ ب َ م َ ] (اِمص مرکب ) مخالفت و خودرأیی و عاق و عاصی شدن . (برهان ).مخالفت و خودرأیی و نافرمانی با پدر و مادر. (آنندراج ). خودخواهی و عاق شدگی و عصیان . (ناظم الاطباء).
-
خویشتن پرستی
لغتنامه دهخدا
خویشتن پرستی . [ خوی / خی ت َ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت خویشتن پرست . خودپسندی . خودپرستی .تکبر. فخر. خودخواهی . (یادداشت مؤلف ) : از سر صدق شد خدای پرست داشت از خویشتن پرستی دست .نظامی .
-
خویشتن خواهی
لغتنامه دهخدا
خویشتن خواهی . [ خوی / خی ت َ خوا / خا ] (حامص مرکب ) خودخواهی . خودپسندی . خود برتر از دیگری انگاری . تکبر. عجب .فخر. عمل و حالت خویشتن خواه . عمل و حالت خودخواه .
-
سکرت
لغتنامه دهخدا
سکرت . [ س َ رَ ] (ع اِمص ) مستی : از سر نخوت و سکرت غرور بکثرت اتباع و اشیاع خویش از شهر بیرون آمد. (ترجمه تاریخ یمینی ). رجوع به سکرة شود. || غرور. خودخواهی . تکبر : ممکن است سکرت سلطنت ... او را بر این باعث باشد. (کلیله و دمنه ). امیر ابوالحرث از ...
-
منیت
لغتنامه دهخدا
منیت . [ م َ نی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) از «من » + «یت »، پسوند مصدر جعلی خودخواهی و خودپسندی و تکبر و نخوت : منی از میان بردار تا منیت من به تو باشد. (تذکرةالاولیاء). ارادت ساکن نشود مگر به دوری از منیت و منیت کسی را بود که گام فراخ نهد. (تذکرةالاول...
-
تسلیح اخلاقی
لغتنامه دهخدا
تسلیح اخلاقی . [ ت َ ح ِ اَ ] (اِخ ) جمعیتی است که اساس آن بر چهار اصل استوار است و آن چهار اصل عبارتند از: 1 - راستی مطلق . 2 - پاکیزگی یا صفای مطلق . 3 - محبت مطلق . 4 - عدم خودخواهی مطلق .پیروان این عقیده گمان دارند که بشر با قبول این چهار اصل به ...