کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواص و عوام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فلفل خواص
لغتنامه دهخدا
فلفل خواص . [ ف ِ ف ِ ل ِ خ َ واص ص ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ماهودانه است که حب الملوک نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
خواص خوان
لغتنامه دهخدا
خواص خوان . [ خ َ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه خواص ادویات را یک یک وانماید. (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
عوام
لغتنامه دهخدا
عوام . [ ع َ وام م ] (ع اِ) ج ِ عامّة. (اقرب الموارد) (المنجد) (ناظم الاطباء). رجوع به عامة شود. همه ٔ مردم و جمهور مردم . (ناظم الاطباء). || مردمان فرومایه و دون . (ناظم الاطباء). در مقابل خواص . رجوع به ترکیب «عوام وخواص » شود. مردم بیسواد یا کم سو...
-
گراییده
لغتنامه دهخدا
گراییده . [ گ َ / گ ِ دَ / دِ ] (ن مف ) متمایل شده : لاجرم کافه ٔ انام از خواص و عوام به محبت او گراییده اند . (گلستان ). رجوع به گرائیدن . گراییدن و گرایستن شود.
-
اشرفی رومی
لغتنامه دهخدا
اشرفی رومی . [ اَ رَ ی ِ ] (اِخ ) از بزرگان اولیأاﷲ بود که مدتها به ارشاد خلق پرداخت و در 899 هَ . ق . درگذشت . قبر او در ازنیک مزار خواص و عوام است . کتابی بنام مزکی النفوس دارد. (از لغات تاریخی و جغرافیائی ترکی ).
-
عبودیت
لغتنامه دهخدا
عبودیت . [ ع ُ دی ی َ ] (ع اِمص ) عبودیة. بندگی کردن . (غیاث اللغات ) (المنجد) : و دلهای خواص و عوام بر طاعت و عبودیت بیارامید. (کلیله ص 377).از ثری تا به ثریا به عبودیت اوهمه در ذکر مناجات و قیام اند و قعود.سعدی .
-
مواعظ
لغتنامه دهخدا
مواعظ. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ موعظه . پندها و نصیحتها و موعظه ها. (ناظم الاطباء). پندها و نصیحتها. (غیاث ) (آنندراج ) : این کتاب کلیله و دمنه فراهم آورده ٔ علما و براهمه ٔ هند است در انواع مواعظ. (کلیله و دمنه ). اشارات و مواعظ آن را که در فهرست مصال...
-
صاحبیة
لغتنامه دهخدا
صاحبیة. [ ح ِبی ی َ ] (اِخ ) از فِرَق متصوفه ٔ متشبهه ٔ مبطله اند، که خود را بظاهر صوفی نمایند و از اعمال ایشان خالی باشند و گویند که تقید به احکام شریعت وظیفه ٔ عوام است که نظر ایشان بر ظواهر اشیاء است ، اما حال خواص آن است که به رسوم ظاهر مقید نشون...
-
واعظ هروی
لغتنامه دهخدا
واعظ هروی . [ ع ِ ظِ هَِ رَ ] (اِخ ) مولانا معین پسر مولانا محمد فرهی واعظ خوبی است و در ممالک خراسان وعظ او پیش عوام و خواص مرغوب ولیکن شخصی دیوانه سان است و مریدان او نیز بدین سانند و چون به دیوانگی شهرت گرفته هر سخن که میخواهد بر سر منبر می گوید و...
-
ضیاءالدین
لغتنامه دهخدا
ضیاءالدین . [ ءُ د د ] (اِخ ) عمر. والد امام فخرالدین رازی ، از مردم ری . وی نخست فقه آموخت و بعلم خلاف و اصول اشتغال ورزید تا آنجا که در آن تمیزی بسیار حاصل کرد و کم نظیر گشت . ودر ری به تدریس پرداخت و در اوقاتی معلوم خطبه خواندی و خلقی انبوه بسبب ب...
-
خلیعالعذار
لغتنامه دهخدا
خلیعالعذار. [ خ َ عُل ْ ع ِ ] (ع ص مرکب )ساده و صورت عاری از ریش و سبیل . (ناظم الاطباء). || اسب بی لگام و شتر بی مهار. (شرفنامه ٔ منیری ). مهارگسسته . افسارگسیخته . (یادداشت بخط مؤلف ). || راه بدون دربند. || سرکش . (ناظم الاطباء). سرخود. (یادداشت ب...
-
اروق لامیشی
لغتنامه دهخدا
اروق لامیشی . [ اُ ] (مغولی ، اِ مرکب ) (از مغولی اوروق لامیشی و آن مأخوذ از اوروق لاماق ، و محتمل است که با کلمه ٔ مغولی ارغو به معنی تمایل بکاری داشتن ، رابطه داشته باشد) تفریح . تفنن : شکاریها را آنجا رانند... و لشکر حلقه کرده دوش بدوش بازنهاده ا...
-
ابن عوام
لغتنامه دهخدا
ابن عوام . [ اِ ن ُ ع َوْ وا ] (اِخ )ابوزکریا یحیی بن محمدبن احمدبن عوام اشبیلی . او در آخر مائه ٔ ششم هجری باشبیلیه میزیست . از احوال وی اطلاع بسیاری در دست نیست فقط معلوم است کتابی در کشاورزی موسوم به کتاب الفلاحه در 34 فصل داشته است ، سی فصل آن در...
-
رضا
لغتنامه دهخدا
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضا واعظهمدانی ، حاجی میرزا رضا واعظ همدانی پسر حاجی میرزاعلی نقی . یکی از مشایخ ارشاد و نوه ٔ حاجی ملا رضا متخلص به کوثر از مشایخ نامی عهد فتحعلی شاه بود که یکی از وعاظ نامی و بانفوذ تهران در اواخر دوره ٔ ناصرالدین شاه بشمار اس...