کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواسته ده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خواسته ده
لغتنامه دهخدا
خواسته ده . [ خوا / خا ت َ / ت ِ دِه ْ ] (نف مرکب ) خواسته دهنده . خواسته بخش . بخشنده : خواسته گرچه عزیز است و خطرمند بودبرِ آن خواسته ده خواسته را نیست خطر.فرخی .
-
واژههای مشابه
-
اندک خواسته
لغتنامه دهخدا
اندک خواسته . [ اَ دَخوا / خا ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) کم مال . آنکه دارایی اواندک است : توسمت ، شهری است کم نعمت و اندک خواسته . (حدود العالم ). دو شهر است بر کرانه ٔ بیابان نهاده ، جایی کم نعمت و اندک خواسته . (حدود العالم ).
-
بس خواسته
لغتنامه دهخدا
بس خواسته . [ ب َ خا ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) کنایه از مطلوب و معشوق باشد. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 236 و بس جسته شود.
-
خواسته ٔ گرانمایه
لغتنامه دهخدا
خواسته ٔ گرانمایه . [ خوا / خا ت َ /ت ِ ی ِ گ ِ ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مالی که مورد رغبت است . مال نفیس . رغیبه . (یادداشت مؤلف ).
-
خواسته شدن
لغتنامه دهخدا
خواسته شدن . [ خوا / خا ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مورد رغبت قرار گرفتن . مورد طلب قرار گرفتن .
-
خواسته کاه
لغتنامه دهخدا
خواسته کاه . [خوا / خا ت َ / ت ِ ] (نف مرکب ) که خواسته کم کند. خواسته کاهنده . کم کننده ٔ خواسته بسبب بخشش : تو همه سال همی بخشی زَاندازه فزون آفرین باد بدان دست و دل خواسته کاه .فرخی .
-
جستوجو در متن
-
خطرمند
لغتنامه دهخدا
خطرمند. [ خ َ طَ م َ ] (ص مرکب ) گرانبها. قیمتی . (از آنندراج ) : خواسته گرچه عزیز است و خطرمند بودبر آن خواسته ده خواسته را نیست خطر. فرخی .... لکن زاگ خطرمند باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
عشر ادب
لغتنامه دهخدا
عشر ادب . [ ع َ رِ اَ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سبق ادب ، و عشر ده آیت را هم گویند. (آنندراج ). رجوع به عُشر شود : عشر ادب خوانده ز سبع سماعذر قدم خواسته از انبیا.نظامی .
-
نزوان
لغتنامه دهخدا
نزوان . [ ] (اِخ ) ناحیتی است توانگر[ تر ] از سایر نواحی تبت با خواسته ٔ بسیار و اندر این شهر قبیله ای است ایشان را میول خوانند و ملوک تبت از این قبیله باشند و اندر او دو ده است خرد، یکی را نزوان خوانند و یکی را میول . (از حدود العالم ).
-
تخس
لغتنامه دهخدا
تخس . [ ت َ ] (اِخ ) مشرق وی حدود چگل است و جنوب وی خلخ است و کوهستانهای خلخ ، ومغرب وی گروهی از فرخیزیانند و شمال وی چگل است . و این ناحیتی است بسیار بانعمت تر از چگل و از آنجا مشک و مویهای گوناگون خیزد و خواسته شان اسب است و گوسپند و موی و خرگاه و ...
-
ایذه
لغتنامه دهخدا
ایذه . [ ذَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای 6گانه ٔ بخش ایذه شهرستان اهواز است . این دهستان در قسمت خاوری دهدز و رود کارون در جلگه واقع شده است . آب اکثر قراء از قنوات و چاه است و محصول عمده ٔ آن غلات است . از 43 آبادی بزرگ وکوچک تشکیل شده . جمعیت آن د...
-
آک
لغتنامه دهخدا
آک . (اِ) بعض فرهنگ نویسان ما این صورت را آورده و بدان معنی آسیب ، آفت ، عاهت ، عیب ، عار و آهو و زشتی داده اند. و در کلمه ٔ ده آک ، صورتی از ضحّاک نیز می آورند که چون ضحّاک صاحب ده عیب : زشتی ، کوتاهی ، بیدادگری ، بیشرمی ، بسیارخواری ، بدزبانی ، درو...
-
کبودجامه
لغتنامه دهخدا
کبودجامه . [ ک َ م َ ] (اِخ ) شاه کبودجامه ، معاصر تکش خوارزمشاه بوده و شعر نیکو می گفته است ، و شاهد این معنی و این نام بیت اوست که گفته جامه ام را نام از سودای تو گشته کبودورنه نام جامه ٔ من اطلس و دیباستی . (آنندراج ).نصرت الدین ، معاصر سلطان تکش ...