کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خواب نما خواب نما شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نما
لغتنامه دهخدا
نما. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (اِ) صورت ظاهر. (فرهنگ فارسی معین ). آنچه در معرض دید و برابر چشم است : بسی فربه نماید آنکه داردنمای فربهی از نوع آماس . سنائی .سرمه ٔ بیننده چو نرگس نماش سوسن افعی چو زمرد گیاش . نظامی . || نشان .نمودار. مظهر : چون فضل ربیعی...
-
نخ نما
لغتنامه دهخدا
نخ نما. [ ن َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نخ نما شدن قالی و جامه و جز آن ؛ سوده و فرسوده شدن آن به کثرت استعمال چنانکه پود آن برود و تار که در زیر پود از چشم پنهان بود نمایان گردد. مندرس شدن . فرسوده شدن .
-
نما
لغتنامه دهخدا
نما. [ ن َ ] (از ع ، اِمص ) نمو. بالیدگی . (ناظم الاطباء). افزایش . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). رشد. بالش . بالندگی . گوالش . گوالیدگی . (یادداشت مؤلف ) : آنکه همی گندم سازد ز خاک آن نه خدای است که روح نماست . ناصرخسرو.سپهر و عنصر و روح نما راخدا...
-
ربا
لغتنامه دهخدا
ربا. [ رِ ] (ع مص ) افزون شدن .(مصادر اللغة زوزنی ). نشو و نما کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ). زیاده شدن . (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ). نشو و نما. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). || بر بالا شدن و دیده بانی کردن گروهی را. (تاج المصا...
-
احتلام
لغتنامه دهخدا
احتلام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خواب دیدن . بوشاسب . حُلُم . (زوزنی ). شیطانی شدن . بازی شیطانی . (ملخص اللغات حسن خطیب ). مباضعت در خواب . انزال درخواب . جنب شدن در خواب . || مطلق انزال .
-
رباء
لغتنامه دهخدا
رباء. [ رِ ] (ع مص ) ربا. نشو و نما کردن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || افزون شدن مال از راه ربا. (از متن اللغة).
-
تفون
لغتنامه دهخدا
تفون . [ ت َ ف َوْ وُ ](ع مص ) افزایش و افزون شدن و حسن نما و گوالیدگی نیکو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
درفشی
لغتنامه دهخدا
درفشی . [ دِ رَ ] (ص نسبی ) هویدا.پیدا. آشکار. انگشت نما. (آنندراج ). عَلَم . مشهور.- درفشی شدن ؛ مشهور شدن . آوازه شدن : همانا شنیدند گردن کشان درفشی شد اندر جهان این نشان . فردوسی .نگه کن که این نامه تا جاودان درفشی شود بر سر بخردان . فردوسی .- ||...
-
انشجار
لغتنامه دهخدا
انشجار. [ اِ ش ِ ] (ع مص ) رسیدن چشم کسی را و بیخواب شدن . (منتهی الارب ). خواب از چشم کسی برداشته شدن . (ناظم الاطباء). خواب از چشم دور شدن . (از اقرب الموارد). بی خواب شدن . (یادداشت مؤلف ). || خلاصی یافتن . (ناظم الاطباء). به شتاب رهایی یافتن . (...
-
ناعس
لغتنامه دهخدا
ناعس . [ ع ِ ] (ع ص ) به خواب شونده . (آنندراج ). به خواب شونده . خواب آلوده . چرت زننده . (ناظم الاطباء). به خواب رونده . (از اقرب الموارد). نعت است از نعس به معنی به خواب شدن . (منتهی الارب ). ج ، نُعَّس . || حظ ناعس ؛ فاتر. (معجم متن اللغة).
-
تنایک
لغتنامه دهخدا
تنایک . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) خواب آلوده شدن و غالب شدن خواب بر کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غالب شدن خواب بر کسی . (از اقرب الموارد). || فرو نشستن پلکها بر یکدیگر: تنایک الاجفان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مناومة
لغتنامه دهخدا
مناومة. [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) با کسی به خواب نورد کردن و با کسی بخفتن . (المصادر زوزنی ). نبرد کردن به خواب شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نبرد کردن با هم در خواب شدن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
نعاس
لغتنامه دهخدا
نعاس . [ ن ُ ] (ع مص ) غنودن . (غیاث اللغات ) (زوزنی ) (دهار). به خواب شدن . (از منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چیره شدن نعاس بر شخص . (از متن اللغة). نعس . (ناظم الاطباء). رجوع به نَعس شود. || (اِمص ، اِ) غنودگی . (غیاث اللغات ) (آنندراج )...
-
اقلواد
لغتنامه دهخدا
اقلواد. [ اِ ل ِوْ وا ] (ع مص ) غلبه کردن خواب بر کسی . پوشیدن کسی را خواب و غالب شدن خواب بر کسی : اقلوده النعاس اقلواداً؛ پوشید او را خواب و غالب شد بر او. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
حلم
لغتنامه دهخدا
حلم . [ ح ُ ] (ع اِ) خواب که دیده شود. رؤیا. ج ، احلام .(از منتهی الارب ). خواب . (ترجمان عادل ) : این جهان را که بصورت قائم است گفت پیغمبر که حلم نائم است . مولوی .|| (مص ) خواب دیدن . || محتلم شدن . || جماع کردن در خواب . || دیدن برای کسی خواب . |...