کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خنیدن
لغتنامه دهخدا
خنیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) پیچیدن آواز را گویند در کوه و حمام و گنبد وامثال آن . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) : همه دشت از آوازشان می خنیدهمی رفت تا شهر پیران رسید. فردوسی .|| شهرت یافتن . بلندآوازه شدن . مشهور شدن . عام شدن . بگوش همه کس رسیدن . (یاددا...
-
خنیدن
لغتنامه دهخدا
خنیدن . [ خ ِ دَ ] (مص ) مکیدن . (ناظم الاطباء) : گه از باغ تو لاله می چنیدم گه از بوی تو شکّرمی خنیدم .شرف الدین شفروه (از انجمن آرای ناصری ).
-
جستوجو در متن
-
خنید
لغتنامه دهخدا
خنید. [ خ َ ] (اِ) شهرت . اشتهار. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). آوازه . || صدائی که از طاس برآید. (برهان قاطع). رجوع به خنیدن شود.
-
ربط
لغتنامه دهخدا
ربط. [ رَ ] (ع مص ) بربستن . (منتهی الارب ). بربستن ، و با لفظ داشتن و افتادن و برهم زدن و بردن مستعمل . (آنندراج ). سخت بربستن . (از اقرب الموارد). بستن . (ترجمان علامه جرجانی ص 51). بستن چیزی . (ناظم الاطباء). بستن . (مصادر اللغة زوزنی ). || (اِمص ...
-
مکیدن
لغتنامه دهخدا
مکیدن . [ م َ دَ ] (مص ) بر وزن و معنی مزیدن است و آن را چوشیدن هم می گویند. (برهان ). مرادف مزیدن و مکیدن دهان و لب هر دو صحیح . (آنندراج ). چوشیدن و گذاشتن چیز روان و مایع در دهان و آن را فروبردن و خنیدن . (ناظم الاطباء). فشردن چیزی در میان دو لب و...