کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنثیایست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ایست
لغتنامه دهخدا
ایست . (اِمص ) توقف . سکون . وقفه . مکث : نیستشان از جست وجو یک لحظه ایست از پی همْشان یکی دم ایست نیست . مولوی .که ای مدعی عشق کار تو نیست که نه صبر داری نه یارای ایست .سعدی .
-
خنثی
لغتنامه دهخدا
خنثی . [ خ ُ ثا ] (اِ) بسریانی سریش را گویند و آن چیزی است که صحافان و کفشدوزان بکار برند. (برهان قاطع). نباتی است برگ آن چون برگ گندنا با ساقی املس و ریشه های دراز و فارسی آن سریش است . (بحر الجواهر). برواق ، اسفودالس تیقلیش . ابجة. سریش . چریش . (ی...
-
ایست کردن
لغتنامه دهخدا
ایست کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توقف کردن .
-
ایست واستر
لغتنامه دهخدا
ایست واستر. [ س َ ] (اِخ ) رجوع به ایسدواستر شود.
-
اصل خنثی
لغتنامه دهخدا
اصل خنثی . [ اَ ل ِ خ ُ ثا] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اصل الخنثی شود.