کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خمیدن
لغتنامه دهخدا
خمیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) کج شدن . خم گردیدن . (ناظم الاطباء). خم شدن . خم آوردن . دوتا شدن . چفته شدن . خم خوردن . منحنی گشتن . گوژ شدن . دولا شدن . بخم شدن . انحناء. انعطاف . تقوس . (یادداشت بخط مؤلف ) : خمیدی سر از بار شاخ درخت بفر جهاندار پیروزبخ...
-
خمیدن
لغتنامه دهخدا
خمیدن . [خ ِ دَ ] (مص ) خلمیدن . بینی گرفتن . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
پشت خمیدن
لغتنامه دهخدا
پشت خمیدن . [ پ ُ خ َ دَ ] (مص مرکب ) خمیده گشتن پشت از پیری . پشت دوتا گشتن . گوژپشت شدن . || سخت خسته و شکسته شدن : از مردن پسر پشتم خمید.
-
جستوجو در متن
-
انغواء
لغتنامه دهخدا
انغواء. [ اِ غ ِ ] (ع مص ) خمیدن و پیچیدن و میل کردن . (از ناظم الاطباء). افتادن و خمیدن . (از اقرب الموارد).
-
انوه
لغتنامه دهخدا
انوه . [ اُ ] (ع مص ) خمیدن از گرانی . خمیدن از ثقل و سنگینی . || حسد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به انه شود.
-
نعظلة
لغتنامه دهخدا
نعظلة. [ ن َ ظَ ل َ ] (ع مص ) آهسته دویدن . || به چپ و راست خمیدن و خمیدن در رفتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
تحانی
لغتنامه دهخدا
تحانی . [ ت َ ] (ع مص ) به یک سو خمیدن . (ناظم الاطباء).
-
لیص
لغتنامه دهخدا
لیص . [ ل َ ] (ع مص ) خمیدن . کج شدن . (منتهی الارب ).
-
انغیاء
لغتنامه دهخدا
انغیاء. [ اِ ] (ع مص ) فروافتادن و خمیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
نوت
لغتنامه دهخدا
نوت . [ ن َ ] (ع مص ) خمیدن از سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مایل گشتن و خم شدن از سستی و ضعف . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خمیدن و کج شدن بر اثر ضعف یا نعاس و چرت . نَیت . (از متن اللغة).
-
انه
لغتنامه دهخدا
انه . [ اَن ْه ْ ] (ع مص ) انوه . خمیدن از گرانی . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خمیدن از ثقل و سنگینی . || حسد کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به انوه شود.
-
کج شدن
لغتنامه دهخدا
کج شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) میل کردن . به یکسوگرائیدن . خمیدن : تعرج ، کج شدن بنا. (منتهی الارب ).
-
نواد
لغتنامه دهخدا
نواد. [ ن ُ ] (ع مص ) نودان .(منتهی الارب ). به هر سو خمیدن از خواب . (آنندراج ). نَوْد. (از اقرب الموارد). نیز رجوع به نَوْد شود.