کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمصة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خمصة
لغتنامه دهخدا
خمصة. [ خ َ ص َ ] (ع اِ)زمین نمناک . || راه خرد یا سپرده شده در زمین نرم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || (اِمص ) گرسنگی . (از منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
خمسة
لغتنامه دهخدا
خمسة. [ خ َ س َ ] (ع اِ) درهمی که وزن ده دانه ٔ آن پنج مثقال بوده است . (مفاتیح العلوم ).
-
خمسة
لغتنامه دهخدا
خمسة. [ خ َ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) پنج . خمس . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). اگر معدود مذکر باشد «خمس » با «تاء» تأنیث و اگر مؤنث باشد بدون «تاء» تأنیث می آید.
-
جستوجو در متن
-
بطنة
لغتنامه دهخدا
بطنة. [ ب َ ن َ] (ع اِ) تکبر و فیریدگی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سیری و پری شکم از طعام . و منه المثل : البطنة تذهب الفطنه ، و یقال : لیس للبطنة خیر من خمصة تتبعها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سیری و پری شکم از طعام . (آنندراج...
-
مخمصة
لغتنامه دهخدا
مخمصة. [ م َ م َ ص َ ] (ع مص ) باریک میان کردن . (المصادر). خمصه الجوع خمصاً و مخمصة؛ باریک کرد او را گرسنگی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به خمص شود. || (اِمص ) گرسنگی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار چ بنیاد ف...
-
گرسنگی
لغتنامه دهخدا
گرسنگی . [ گ ُ رِ/ رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِ ن َ / ن ِ ] (حامص ) مقابل سیری است . (آنندراج ). اشتهای طعام پس از هضم طعام پیش . اِستِجاعَة. وَبنَه . هُنبُغ؛ گرسنگی سخت . تَقَع. مخمصه و خَمصَة. جُلبَة. وَأج . هِلَّکَس . نَکَظ. هَمج . هِلقَس ، گرسنگ...