کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
خمصة
لغتنامه دهخدا
خمصة. [ خ َ ص َ ] (ع اِ)زمین نمناک . || راه خرد یا سپرده شده در زمین نرم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || (اِمص ) گرسنگی . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
خانگاه
لغتنامه دهخدا
خانگاه . (اِخ ) نام یکی از قلاع خمسه ٔ خوارزم است .
-
پراچینه
لغتنامه دهخدا
پراچینه . [ ] (اِخ ) از توابع خمسه و در آنجا معدن مس باشد.
-
حاجی امین
لغتنامه دهخدا
حاجی امین . [ اَ ] (اِخ ) نام محلی است بشمال خمسه .
-
هشت
لغتنامه دهخدا
هشت . [ هََ ] (اِ) نام روز چهارم از خمسه ٔ مسترقه . (ناظم الاطباء).
-
آهنود
لغتنامه دهخدا
آهنود. [ ن ُ وَ ] (اِ) اَهنُوَد. نام روز اول از خمسه ٔ مسترقه . || (اِخ ) نام گاتهای اول از پنج گاتها.
-
احمدآباد
لغتنامه دهخدا
احمدآباد. [اَ م َ ] (اِخ ) محلی بشمال خمسه ، شمال غربی آق کند.
-
اسفار توریة
لغتنامه دهخدا
اسفار توریة. [ اَ رِ ت َ رات ] (اِخ ) رجوع به اسفار خمسه شود.
-
پنج پهلو
لغتنامه دهخدا
پنج پهلو.[ پ َ پ َ ] (اِ مرکب ) صاحب پنج ضلع، ذو خمسة اضلاع .
-
پشتکوه
لغتنامه دهخدا
پشتکوه . [ پ ُ ] (اِخ ) در ولایت خمسه واقع و دارای معدن آهن و سرب است .
-
خسروشیرین
لغتنامه دهخدا
خسروشیرین . [ خ ُ رَ / رُو ](اِخ ) نام یکی از کتابهای خمسه ٔ نظامی گنجوی است .
-
پنج تن
لغتنامه دهخدا
پنج تن . [ پ َ ت َ ] (اِخ ) پنج تن آل عبا. پنج تن پاک . محمد، علی ، فاطمه ، حسن و حسین سلام اﷲ علیهم اجمعین . خمسه ٔ آل عبا. خمسه ٔ طیبة.
-
عزیزی
لغتنامه دهخدا
عزیزی . [ ع َ ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ جباره ٔ ایل عرب ، از ایلات خمسه ٔ فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
-
عراقی قادلو
لغتنامه دهخدا
عراقی قادلو. [ ع َ ] (اِخ ) تیره ای از ایلات خمسه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 78).