کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خمداد
لغتنامه دهخدا
خمداد. [ ] (اِخ ) جایی است [ بحدود ماوراءالنهر ] که اندر او بت خانه های ... و اندر وی اندکی تبتیانند و بر دست چپ او حصاری است که اندر وی تبتیانند. (حدود العالم ).
-
جستوجو در متن
-
وخان
لغتنامه دهخدا
وخان . [ وَ ] (اِخ ) ناحیتی است [ به حدود ماوراءالنهر ] و از در تبت بدانجا شوندو رختجب دهی است از این ناحیت و اندر وی گبرکان وخی اند و سکاشم شهری است مستقر ملک و خان و از حدود وی روی نمدزین و تیروخی خیزد. و خمداد که بتخانه های وخیان در آنجاست از این ...
-
وخی
لغتنامه دهخدا
وخی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به وخان که نام شهری است از حدود ماوراءالنهر. ج ، وخیان : خمداد جایی است که اندر وی بت خانه های وخیان است . (حدود العالم ). و از حدود وی روی نمد زین و تیر وخی خیزد. (حدود العالم ). رجوع به وخان شود.