کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلفای علوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلفای علوی
لغتنامه دهخدا
خلفای علوی . [ خ ُ ل َ ی ِ ع َ ل َ ] (اِخ ) خلفای فاطمی . رجوع به خلفای فاطمی در این لغت نامه شود.
-
واژههای مشابه
-
خلفای اربعه
لغتنامه دهخدا
خلفای اربعه . [ خ ُ ل َ ی ِ اَ ب َ ع َ ] (اِخ ) خلفای راشدین . چهار خلیفه ای که بعداز پیغمبر آمدند و عبارت بودند از: «ابوبکر ابی قحافه » و «عمربن خطاب » و «عثمان بن عفان » و «علی بن ابیطالب » (ع ). رجوع به خلفاء راشدین در این لغت نامه شود.
-
خلفای اموی
لغتنامه دهخدا
خلفای اموی . [ خ ُ ل َ ی ِ اَ / اُ م َ ی ی ] (اِخ ) خلفایی که بعد از خلفای راشدین زمام امور مسلمانهارا بدست گرفتند و نسب آنان به امیةبن عبدالشمس می رسد. نخستین آنها معاویةبن ابی سفیان و آخرین آنها مروان بن محمد معروف به مروان حمار بود. آنها را خلفای ...
-
خلفای راشدین
لغتنامه دهخدا
خلفای راشدین .[ خ ُ ل َ ی ِ ش ِ ] (اِخ ) رجوع به خلفای راشدین شود.
-
خلفای فاطمی
لغتنامه دهخدا
خلفای فاطمی . [ خ ُ ل َ ی ِ طِ ] (اِخ ) خلفای اسماعیلی مذهب که بر مصر حکم راندند و از دشمنان سرسخت بنی العباس بودند. شهر قاهره و جامعالازهر بدوران آنها ساخته شد و آنها ملجاء باطنیان و اسماعیلیان بودند. رجوع به غزالی نامه ص 163، 249، 250، 300 و 302 شو...
-
خلفای بنی امیه
لغتنامه دهخدا
خلفای بنی امیه . [ خ ُ ل َ ی ِ ب َ اُ م َی ْ ی َ ] (اِخ ) خلفای اموی . رجوع به خلفای اموی در این لغت نامه شود.
-
خلفای بنی عباس
لغتنامه دهخدا
خلفای بنی عباس . [ خ ُ ل َ ی ِ ب ع َب ْ با ] (اِخ ) خلفای بنی عباس . رجوع به آل عباس در این لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
دارالبنود
لغتنامه دهخدا
دارالبنود. [ رُل ْ ب ُ ] (اِخ ) دارالسلاحی در مصر. خلفای علوی مصر، کسی را که محکوم بمرگ میشد در آن محبوس میکردند. (معجم البلدان ).
-
ابوسلیمان
لغتنامه دهخدا
ابوسلیمان . [ اَ س ُ ل َ ] (اِخ ) داودبن متی بن ابوالمعین بن ابی فانه . از طبیبان مائه ٔ پنجم معاصر خلفای علوی مصر. او بکیش نصاری و در علم نجوم و احکام نیز بارع بود. مولد وی بیت المقدس است و به تقاضای خلفای علوی به مصر رفت و به دربار علویان صاحب مکان...
-
مستنصر با
لغتنامه دهخدا
مستنصربا. [ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...)محمدبن علی بن حاکم بامراﷲ مکنی به ابوتمیم ، هشتمین از خلفای فاطمی در مصر. به سال 420 هَ . ق . در این سرزمین متولد شد و در سال 427 بعد از درگذشت پدرش با وی بیعت کردند و وی در این هنگام طفلی بود و ...
-
مأمون
لغتنامه دهخدا
مأمون . [ م َءْ ] (اِخ ) ابن هارون الرشید. وی هفتمین خلیفه از خلفای بنی عباسی است که پس از قتل برادرش امین در سال 198 هجری به خلافت رسید و در سال 218 وفات کرد. (از ناظم الاطباء). عبداﷲ پسر هارون ملقب به مأمون هفتمین خلیفه از خلفای عباسیان . از مادر...
-
ادریس
لغتنامه دهخدا
ادریس . [ اِ ] (اِخ ) علوی بن ادریس بن عبداﷲبن حسن بن علی . آنگاه که سلیمان بن حرز شمّاخ ادریس بن عبداﷲ پدر صاحب ترجمه را بزهر بکشت او در شکم مادر بود و دو ماه پس از مرگ پدر متولد شد. یکی از ممالیک آزادکرده ٔ ادریس بن عبداﷲ موسوم به راشد بعنوان وصی ا...
-
حافظ لدین اﷲ فاطمی
لغتنامه دهخدا
حافظ لدین اﷲ فاطمی .[ ف ِ ظُ ل ِ نِل ْ لا هَِ طِ ] (اِخ ) عبدالمجیدبن محمدبن مستنصر باﷲ عبیدی ، مکنی به ابومیمون . یازدهمین خلیفه از خلفای فاطمی علوی مصر. مولد وی عسقلان بسال 467 هَ . ق ./ 1074 م . و او بسال 524 پس از مرگ پسرعم خویش آمر بأحکام اﷲ بس...