کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلد اﷲ سلطانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلد اﷲ سلطانه
لغتنامه دهخدا
خلد اﷲ سلطانه . [ خ َل ْ ل َ دَل ْ لا هَُ س ُ ن َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعائیه ) خداوند سلطنت او را جاویدان بدارد. دعائی است در حق پادشاه .
-
واژههای مشابه
-
هشت خلد
لغتنامه دهخدا
هشت خلد. [ هََخ ُ ] (اِخ ) هشت باغ . هشت بستان . هشت بهشت : جنات عدن خاک در زهرارضوان ز هشت خلد بود عارش . ناصرخسرو.رضوان به هشت خلدنیارد سرصدّیقه گر به حشر بود یارش . ناصرخسرو.گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است اسیر عشق تو از هر دو عالم آزاد است .حاف...
-
طاوس خلد
لغتنامه دهخدا
طاوس خلد. [ وو س ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کنایه از حور و غلمان بهشتی باشد. (برهان ).
-
باغ خلد
لغتنامه دهخدا
باغ خلد. [ غ ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باغ بهشت . باغ جنان . بهشت : شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلددفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود.حافظ.
-
خلد برین
لغتنامه دهخدا
خلد برین . [ خ ُ دِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به صیادلر در این لغت نامه شود.
-
خلد برین
لغتنامه دهخدا
خلد برین . [ خ ُ دِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بهشت بالایین . (ناظم الاطباء) : همه دیانت و دین ورز و نیک رائی کن که سوی خلد برین باشدت گذرنامه . شهید بلخی .قصر شاهیست بهر باب به از خلد برین سخنی نیست درین باب که خلدیست برین . مسعودسعدسلمان (از شرف...
-
پیر هشت خلد
لغتنامه دهخدا
پیر هشت خلد. [ رِ هََ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از رضوان . خادم بهشت . رضوان . (آنندراج ).
-
بر خلد سر بردن
لغتنامه دهخدا
بر خلد سر بردن . [ ب َ خ ُ س َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پایداری و همیشگی و جاودانی یافتن . (انجمن آرا) (آنندراج ). بر خلد سر کردن .
-
بر خلد سر کردن
لغتنامه دهخدا
بر خلد سر کردن . [ب َ خ ُ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بر خلد سر بردن . کنایه از پایداری همیشگی و جاودانی یافتن باشد. (برهان ).
-
جستوجو در متن
-
طهماسب
لغتنامه دهخدا
طهماسب . [ طَ ] (اِخ ) (شاه طهماسب اول ) ابن شاه اسماعیل صفوی . وی از سلسله ٔ صفویه دومین پادشاه است که از سال 930 الی 984هَ . ق . سلطنت کرده است . تولد وی بنابر روایت اسکندربیک منشی در تاریخ عالم آرای عباسی بسال 919 در قریه ٔ شاه آباد از اعمال اصفها...
-
صفویه
لغتنامه دهخدا
صفویه . [ ص َ ف َ وی ی َ ] (اِخ ) سلسله ای از پادشاهان ایران که از 907 تا 1135 هَ . ق . در ایران سلطنت داشتند و در این تاریخ از افغانیان شکست خوردند و پادشاهی آنان منقرض شد. بازماندگان این خاندان چند سالی دیگر هم در بعضی ولایات مخصوصاً مازندران مختصر...
-
قانون اساسی
لغتنامه دهخدا
قانون اساسی . [ ن ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قانون یک سلسله قواعدی است که شکل حکومت و سازمان قوای سه گانه ٔ کشور و امتیازات و تکالیف افراد را نسبت بدولت بیان میکند. مسائلی که معمولاً در قانون اساسی حل و فصل میشود عبارت است از:شکل حکومت (سلطنتی یا...
-
ابوریحان
لغتنامه دهخدا
ابوریحان . [ اَ رَ ] (اِخ ) بیرونی . محمدبن احمد خوارزمی بیرونی . از اجله ٔ مهندسین و بزرگان علوم ریاضی . او یکی از نوادر دُهاةِ اعصار و نمونه ٔ کامل ذکاء و فطنت و شدت عمل ایرانی است . مولد او در بیرون خوارزم بوده و چنانکه یاقوت در معجم الادبا آرد بی...