کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفیف الجثه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خفیف الجثه
لغتنامه دهخدا
خفیف الجثه . [ خ َ فُل ْ ج ُث ْ ث َ ] (ع ص مرکب ) سبک جثه . آنکه جثه ٔ کوچک دارد. آنکه هیکل و قالب کوچک دارد.
-
واژههای مشابه
-
اصول خفیف
لغتنامه دهخدا
اصول خفیف . [ اُ ل ِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از هفده اصول موسیقی . (آنندراج ) (غیاث ). رجوع به اصول شود.
-
خفیف سالم
لغتنامه دهخدا
خفیف سالم . [خ َ ف ِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام بحری از بحورعروضی بر وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن ، چون : چرخ انصاف را مدار تویی باغ اقبال را مدار تویی ؟ (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفیف مخبون
لغتنامه دهخدا
خفیف مخبون . [ خ َ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام بحری از بحور عروضی است . بر وزن : فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن چون : گذری کن بکوی من نظری کن بروی من چو امید دلم تویی بپذیر آرزوی من .؟ (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفیف آواز
لغتنامه دهخدا
خفیف آواز. [ خ َ ] (ص مرکب ) آنکه سخنش غیرمفهوم باشد. || بیهوده گوی . || (اِ مرکب ) آواز نامشخص . || صحبت مخفی . (ناظم الاطباء).
-
خفیف الثلث
لغتنامه دهخدا
خفیف الثلث . [ خ َ فُث ْ ث ُ ] (ع اِ مرکب ) نام قسمی خط عربی است اختراع ذوالریاستین فضل بن سهل . (از فهرست ابن الندیم ).
-
خفیف الشعر
لغتنامه دهخدا
خفیف الشعر.[ خ َ فُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) مویی که سطح بدن یا صورت از خلال آن نمایان است : در خفیف الشعر رسانیدن آب بسطح صورت هنگام وضوء لازم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفیف الظهر
لغتنامه دهخدا
خفیف الظهر. [ خ َ فُظْ ظَ ] (ع ص مرکب ) سبک پشت . کنایه از کم عیال است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفیف العقل
لغتنامه دهخدا
خفیف العقل . [ خ َ فُل ْ ع َ ] (ع ص مرکب ) سبک مغز. آنکه عقل او سبک است . خل و چِل .
-
خفیف اللحیه
لغتنامه دهخدا
خفیف اللحیه . [ خ َ فُل ْ ل ِ ی َ ] (ع ص مرکب ) زِبِرقان . تنک ریش . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفیف و خوار
لغتنامه دهخدا
خفیف و خوار. [ خ َ ف ُ خوا / خا ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) سبک . بیمقدار. حقیر. ذلیل . بیقدر. ناچیز. خوار. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفیف و دفیف
لغتنامه دهخدا
خفیف و دفیف . [ خ َ ف ُ دَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تر و چسبان . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خوار و خفیف
لغتنامه دهخدا
خوار و خفیف . [ خوا / خا رُ خ َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب )پست . ناچیز. سبک . بی اعتبار. (یادداشت بخط مؤلف ).