کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطی بر کسی فرو کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فراغ خطی
لغتنامه دهخدا
فراغ خطی . [ ف َ خ َطْ طی ] (حامص مرکب ) خلاص . رهایی . آزادی . (ناظم الاطباء). فارغ خطی . رجوع به فارغ خطی شود.
-
جعفر خطی
لغتنامه دهخدا
جعفر خطی . [ ج َ ف َرِ خ َطْ طی ] (اِخ ) رجوع به جعفربن محمد ... شود.
-
خطی گذار
لغتنامه دهخدا
خطی گذار. [ خ َطْ طی گ ُ ] (نف مرکب ) نیزه گذار. نیزه زن . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خطی در معنای نیزه شود.
-
جستوجو در متن
-
بر روی کسی جام کشیدن
لغتنامه دهخدا
بر روی کسی جام کشیدن . [ ب َ ی ِ ک َ ک َ / ک ِ ] (مص مرکب ) بر روی کسی شراب خوردن . بیاد کسی شراب خوردن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ). نوشیدن بیاد کسی .
-
خط بر قبر کشیدن
لغتنامه دهخدا
خط بر قبر کشیدن . [ خ َ ب َ ق َ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب ) بعد تدفین میت بر قبر او سوره ٔ «انا انزلناه » خواندن و هفت خط کشیدن و این را موجب مغفرت دانستن . (از آنندراج ). خط بر مزار کشیدن : ز بعد مرگ کسی خط بقبر ما نکشدز بهر آنکه نبودیم در حساب کسی .صا...
-
ساغر به سر کشیدن
لغتنامه دهخدا
ساغر به سر کشیدن . [ غ َ ب ِ س َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) ساغر بر سر کشیدن . ساغر بر تارک شکستن . ساغر بر تارک کشیدن . (آنندراج ) : خرم کسی که ساغر وحدت بسر کشیدخود را از این جهان بجهان دگر کشید.محمد اسحاق شوکت (از آنندراج ).
-
دحج
لغتنامه دهخدا
دحج . [ دَ ] (ع مص ) کشیدن کسی را بر روی زمین . || گردآمدن با زن . (از منتهی الارب ).
-
تنایک
لغتنامه دهخدا
تنایک . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) خواب آلوده شدن و غالب شدن خواب بر کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غالب شدن خواب بر کسی . (از اقرب الموارد). || فرو نشستن پلکها بر یکدیگر: تنایک الاجفان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
پیراهن کشیدن
لغتنامه دهخدا
پیراهن کشیدن . [ هََ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) صاحب آنندراج گوید: اگر بصله ٔ «بر» باشد یعنی بر تن کسی کشیدن ،بمعنی پوشانیدن بود چنانکه مولوی گوید : چو پیراهن کشیدی بر تن اوشدی همراز باپیراهن او.و اگر بصله ٔ «از» باشد بمعنی برهنه کردن باشد.
-
صلابه
لغتنامه دهخدا
صلابه . [ ص ُل ْ لا ب َ ] (اِ) قلاب چند شاخ که گوشت بر آن آویزند.- به صلابه کشیدن ؛ به قلاب زدن . به قلاب برآویختن چیزی و مخصوصاً گوشت را.- به صلابه کشیدن کسی را ؛ مجازاً به معنی کسی را در سختی و رنج قرار دادن .
-
بچرم خام کشیدن
لغتنامه دهخدا
بچرم خام کشیدن . [ ب ِ چ َ م ِک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کسی را در چرم قرار دادن . پوشش چرمین بر کسی پوشاندن . در چرم گرفتن . در پوست خام گرفتن چنانکه ، رومیان شاپور اول را. || تعذیب کردن و آن نوعی از سیاست می باشد. (آنندراج ).
-
مماناة
لغتنامه دهخدا
مماناة. [ م ُ ] (ع مص ) پاداش دادن و لازم گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مجازات دادن و لازم گرفتن . (از اقرب الموارد). || زمان دادن و دراز کشیدن وانتظار کشیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درنگ داشتن و انتظار کشیدن کسی را. مط...
-
خط بر مزار کشیدن
لغتنامه دهخدا
خط بر مزار کشیدن . [ خ َ ب َ م َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خط بر قبر کشیدن . بعد تدفین دست بر قبر او زدن و سوره ٔ «انا انزلناه » خواندن و هفت خط کشیدن و این را موجب مغفرت دانستن . (از آنندراج ) : چو زخم تیغ تو ترسم که خون برآرد جوش اگر خطی به مزار شه...
-
تسنم
لغتنامه دهخدا
تسنم . [ ت َ س َن ْ ن ُ ] (ع مص )ناگاه فرو گرفتن کسی را. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (اقرب الموارد) (از المنجد). || برآمدن بر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة)(از اقرب الموارد) (از المنجد). || برجستن فحل بر ماده شتر. || رفتن بر دی...