کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خضله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خضله
لغتنامه دهخدا
خضله . [ خ َ ل َ ] (ع اِ) واحد خضل است . (منتهی الارب ).
-
خضله
لغتنامه دهخدا
خضله . [ خ ُ ض ُل ْ ل َ ] (ع اِمص ) نعمت و سیرابی و رفاهیت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).- یوم خضله ؛ روز عیش و خوشحالی . (منتهی الارب ).|| (اِ) زوجه . || (ص ) زن نرم و نازک اندام . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب...
-
خضله
لغتنامه دهخدا
خضله . [ خ ُض ُل ْ ل َ ] (اِخ ) از اعلام زنان است . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
خذله
لغتنامه دهخدا
خذله . [ خ َ ذَ ل َ ] (ع اِ) ج ِ خاذل .
-
خذله
لغتنامه دهخدا
خذله . [ خ َ ل َ ] (ع ص ) گذارنده ٔ یاری کسی . (آنندراج ).
-
خذله
لغتنامه دهخدا
خذله .[ خ ُ ذَ ل َ ] (ع ص ) هزیمت یافته . (از ناظم الاطباء).
-
خزله
لغتنامه دهخدا
خزله . [ خ ُ زَ ل َ ] (ع ص ) کسی که شخصی را از آنچه می خواهد منع کند. (از منتهی الارب ).
-
خزله
لغتنامه دهخدا
خزله . [ خ ُ ل َ ] (ع اِمص ) شکستگی پشت . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || افکندن الف از متفاعلن و ساکن شدن تای آن . (از ناظم الاطباء).
-
خزله
لغتنامه دهخدا
خزله . [خ َ زَ ل َ ] (ع اِ) ج ِ خازل . (یادداشت بخط مؤلف ).