کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خضراء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) جزیره ای است بزرگ در بلاد زنگ و آنرا جزیره ٔ خضراء نیز می گویند. (از ناظم الاطباء).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام اسب سالم بن عدی است . (منتهی الارب ).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام اسب عدی بن جبله بن عرکی است . (منتهی الارب ).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام اسب قطبة قینی بن زید است . (منتهی الارب ).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام جایی است در یمامه و حاوی نخلستانهاست . (از معجم البلدان ).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام دژیست در یمن در کوه وصاب از ناحیه ٔ زبید. (از معجم البلدان ).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام شهریست به اندلس بمغرب اسپانیا که به آب محاط نیست و آنرا جزیره ٔ خضراء نیز می گویند. (از ناظم الاطباء).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام عمارتی است به همدان . (آنندراج ).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام قریتی است در 639هزارگزی طهران میان مراغه و دانالو و بدانجا ایستگاه راه آهن است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (اِخ ) نام زمینی است متعلق به بنی عطارد. (از معجم البلدان ).
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (ع اِ) آسمان . (منتهی الارب ) : می چون شفق صفرازده مستان چو شب سودازده و آتش درین خضراء زده دستی که حمرا داشته . خاقانی . || سواد قوم و معظم ایشان . || تره های سبز، مانند گندنا و جز آن . || فواکه مانند سیب و امرود و جز آن . ج ، خضراوات...
-
خضراء
لغتنامه دهخدا
خضراء. [ خ َ ] (ع ص ) مؤنث اخضر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). رجوع به اخضر در این لغت نامه شود. ج ، خُضر : در خاک چه زر ماند و چه سنگ ترا گورچه زیر گریجی و چه در خانه ٔ خضراء . ناصرخسرو.ای گنبد گردنده ٔ بی روزن خضراءبا قامت فرت...
-
واژههای مشابه
-
جزیره ٔ خضراء
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ خضراء. [ ج َ رَ ی ِ خ َ ] (اِخ ) شهریست به اندلس که به آب محاط نیست و در جهت مقابل ناحیه ٔ غرب قرار دارد و نسبت بدان جزیری باشد تا التباس رخ ندهد. (ازمنتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از ناظم الاطباء). شهریست معروف به اندلس و بلاد بربر در جهت م...
-
جزیره ٔ خضراء
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ خضراء. [ ج َ رَ ی ِ خ َ ] (اِخ ) نام جزیره ٔ بزرگی است در سرزمین زنگبار در دریای هند. این جزیره پهناور و بزرگ است که دریای نمک از هر سو به آن احاطه دارد. در این جزیره دو شهر بنام متنبی و مکنبلوا وجود دارد و هر کدام را سلطانی است و هیچیک از دی...