کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خصوصی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خصوصی
لغتنامه دهخدا
خصوصی . [ خ ُ ] (اِخ ) ابراهیم سعد الخصوصی . رجوع به ابراهیم سعدالخصوصی شود.
-
خصوصی
لغتنامه دهخدا
خصوصی . [خ ُ ] (ص نسبی ) مقابل عمومی . (یادداشت بخط مؤلف ).- اطاق خصوصی ؛ اطاقی که مخصوص فردی باشد و دیگری را بدان حقی نباشد.- جلسه ٔ خصوصی ؛ اصطلاحی است و درباره ٔ جلساتی گفته می شود که غیر از اعضای تشکیل دهنده ٔ آن کسی دیگر در آن حضور ندارد. مقا...
-
جستوجو در متن
-
اختصاصی
لغتنامه دهخدا
اختصاصی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) خصوصی . (زوزنی ). مخصوص .
-
پینکرتن
لغتنامه دهخدا
پینکرتن . [ ک ِ ت ُ ] (اِخ ) آلن . پلیس خفیه ٔ خصوصی معروف انگلیسی . مولد گلاسکو اسکاتلند. (1819 - 1884 م .).
-
رأی تراش
لغتنامه دهخدا
رأی تراش . [ رَءْی ْ ت َ ] (نف مرکب ) مخفف رأی تراشنده . رأی ساز. در اصطلاح انتخابات ، کسی را گویند که با نظر خصوصی و اعمال نفوذ بنفع یک یا چند تن نامزد انتخابات از هر راه ممکن رأی دست و پا کند.
-
عمومی
لغتنامه دهخدا
عمومی . [ ع ُ ] (ص نسبی ) منسوب به عموم . (از اقرب الموارد). چیزی که شامل همه گردد. عام . کلی . (ناظم الاطباء). آنچه که متعلق و مربوط به عموم باشد. همگانی . (فرهنگ فارسی معین ). در مقابل خصوصی .
-
انجم شیرازی
لغتنامه دهخدا
انجم شیرازی . [ اَ ج ُ م ِ ] (اِخ ) حاجی احمدخان فرزند حاجی محمدعلی خان کرانی . از شاعران قرن سیزدهم است . (از تذکره ٔ شکرستان پارس نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ خصوصی سلطان القرائی از فرهنگ سخنوران ).
-
انجم کرمانشاهی
لغتنامه دهخدا
انجم کرمانشاهی . [ اَ ج ُ م ِ ک ِ ] (اِخ ) میرزا کریم خان . از شاعران قرن سیزدهم بود. (از تذکره مدایح معتمدی نسخه ٔ خطی کتابخانه خصوصی حاج حسین نخجوانی از فرهنگ سخنوران ).
-
خالی خواستن
لغتنامه دهخدا
خالی خواستن . [ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) طلب خلوت کردن . تقاضای ملاقات خصوصی کردن . استخلاء. (منتهی الارب ) : گفتم بیاریدش ، درآمد و خالی خواست . (تاریخ بیهقی ).
-
سرخانه
لغتنامه دهخدا
سرخانه . [ س َ رِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، ص مرکب ) متعلق به خانه . || خصوصی .- حمام سرخانه ؛حمام خزانه ای که سابقاً در خانه وجود داشت خاص مکنت داران .- خیاط سرخانه ؛ خیاط خصوصی .- داماد سرخانه ؛ دامادی که در خانه ٔ پدر و مادر عروس بماند.- معلم ...
-
خاصه تر
لغتنامه دهخدا
خاصه تر. [ خاص ْ ص َ ت َ ] (ص تفضیلی ) مخصوص تر. خیلی خصوصی . اخص : و در شغلهای خاصه تر این پادشاه شروع کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 150).خاصه تر این گروه کز دل پاک شیعت مرتضای کرارند.ناصرخسرو.
-
حای
لغتنامه دهخدا
حای . (اِخ ) ابن شمعون مسعود. وکیل خاخامخانه ٔ مصر. او راست : الاحکام الشرعیة فی الاحوال الشخصیة در حقوق خصوصی و اموری که در علم حقوق به امور شخصیه معروف است از قانون مدنی مصر در مورد یهودیان آنجا، در دو مجلد. (معجم المطبوعات ستون 739).
-
جمال آباد
لغتنامه دهخدا
جمال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء بخش شمیران شهرستان تهران واقع در 2هزارگزی خاور تجریش متصل به نیاوران . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 178 تن . آب آن از قنات و با نیاوران مشترک است و محصول آن غلات ، بنشن ، میوه جات سردسیری...
-
حصارک
لغتنامه دهخدا
حصارک . [ ح ِ رَ ] (اِخ ) دهی است جزو بخش شمیران شهرستان تهران . واقع در 2هزارگزی خاور تجریش و یک هزارگزی شمال راه شوسه ٔ تجریش به نیاوران . دامنه ، سردسیر. دارای 270 تن سکنه . فارسی زبان .از قنات ، چشمه سار مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، بنشن ، می...