کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشمگن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشمگن
لغتنامه دهخدا
خشمگن . [ خ َ /خ ِ گ ِ ] (ص مرکب ) غضبان . غضبناک . خشمگین . غضوب . خشمین . خشم آلود. غضب آلود. ساخط. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
اسف
لغتنامه دهخدا
اسف . [ اَ س ِ ] (ع ص ) خشمگن . خشمگین . غضبناک . || غمگین . ج ، اَسفون . (مهذب الاسماء).
-
حنیق
لغتنامه دهخدا
حنیق . [ ح َ ] (ع ص ) حَنِق . بخشم آمده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شدیدالغیظ. (اقرب الموارد). خشمگین . خشمگن .
-
طیره گر
لغتنامه دهخدا
طیره گر. [ طَ / طِ رَ / رِ گ َ ] (ص مرکب ) خشمگر. خشمگن . خشمگین : گفتا چو منی را چه دهی دیده ٔ طیره نفرین بچنین طیره گر خیره نگر بر.سوزنی .
-
گن
لغتنامه دهخدا
گن . [ گ ِ ] (پسوند) مخفف «گین ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ور. آور. اور. مند. ناک . (یادداشت مؤلف ). بمعنی صفت باشد هرگاه آنرا با کلمه ای ترکیب سازند، همچون : شرمگن و گرگن و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به شعوری ج 2 ص 312 شود. افاده ٔ...