کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشباء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشباء
لغتنامه دهخدا
خشباء. [ خ َ ] (اِخ ) نام کوهی است در مغرب طریق الحاج . (از معجم البلدان ).
-
خشباء
لغتنامه دهخدا
خشباء. [ خ َ ] (ع ص ) مؤنث اَخشَب . (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (از لسان العرب ). سخت و خشک و زشت . (منتهی الارب ). ج ، خُشب .- جبهه خشباء ؛ جبهه کریه خشک . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
خشب
لغتنامه دهخدا
خشب . [ خ ُ ] (ع اِ) ج ِخَشَب . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به خَشَب شود. || ج ِ اَخشَب و خَشباء. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). رجوع به اخشب و خشباء شود.