کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خسرگانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خسرگانی
لغتنامه دهخدا
خسرگانی . [ خ ُ س ُ رَ / رِ ] (حامص ) ختون . (از منتهی الارب ). مُصاهَرَت . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ختون
لغتنامه دهخدا
ختون . [ خ ُ ] (ع اِمص ) خسرگانی . مصاهرت . (از منتهی الارب ) (متن اللغة) (معجم الوسیط) (مهذب الاسماء). دامادی . || (مص ) ازدواج کردن مرد با زن . (از متن اللغة).
-
ختونة
لغتنامه دهخدا
ختونة. [ خ ُ ن َ ] (ع اِمص ) مصاهرت . ختون . خسرگانی . (از متن اللغة) (از منتهی الارب ). رجوع به ختون شود. || (مص ) ازدواج کردن مرد با زن . (از منتهی الارب ) (متن اللغة). رجوع به ختون شود.
-
مصاهرت
لغتنامه دهخدا
مصاهرت . [ م ُ هََ / هَِ رَ ] (ازع ، مص ) مصاهرة. داماد کردن و خسر کردن ، و این از هردو جهت باشد. (غیاث ). دامادی کردن . خسری کردن . (یادداشت مؤلف ). نسبتی است که به توسط نکاح پیدا شود. (قاموس کتاب مقدس ). دامادی . (ناظم الاطباء). ختونت . ختون . خوی...