کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خسروی قاجار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خسروی قاجار
لغتنامه دهخدا
خسروی قاجار. [ خ ُ رَ ی ِ] (اِخ ) محمدقلی میرزا ملک آراء فرزند فتحعلی شاه از شاعران دوره ٔ قاجار است . والده ٔ او (صبیه محمدخان قاجار و همشیره ٔ اعتضادالدوله سلیمان خان مغفور) ابتداءدر عقد نکاح مهدیقلی خان بن حسنخان سعید شهید بود و بعد از فوت آن خان ...
-
واژههای مشابه
-
گنج خسروی
لغتنامه دهخدا
گنج خسروی . [ گ َ ج ِ خ ُ رَ / رُو ](اِخ ) نام گنجی که پرویز نهاده بود. (شمس اللغات ).
-
گوارش خسروی
لغتنامه دهخدا
گوارش خسروی . [ گ ُ رِ ش ِ خ ُ رُ / رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن را گوارش عنبر نیز نامند و آن را پادشاهان ایران به کار میداشتند. بیماریهای برد و مخصوصاً کلیوی آن را سود دارد و قوه باه بیفزاید وفالج و لقوه و رعشه و خفقان را نافع باشد و حفظ و ذهن بی...
-
احمد خسروی
لغتنامه دهخدا
احمد خسروی . [ اَم َ خ ُ رُ وی ] (اِخ ) رجوع به طایفه ٔ ایهاوند شود.
-
خط خسروی
لغتنامه دهخدا
خط خسروی . [ خ َطْ طِ خ ُ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط پادشاهی . رجوع به خط در این لغت نامه شود : یکی نامه بنوشت بر پهلوی بر آئین شاهان خط خسروی .فردوسی .
-
خسروی بخارائی
لغتنامه دهخدا
خسروی بخارائی . [ خ ُ رَ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) رجوع به خسروی جمال الدین منسوب به ملک خسرو غزنوی شود.
-
خسروی سرخسی
لغتنامه دهخدا
خسروی سرخسی . [ خ ُ رَ ی ِ س َ رَ ] (اِخ ) محمدبن علی خسروی سرخسی ، مکنی به ابوبکر حکیم از شاعران دربار امیرشمس المعالی است . شعر اوسراسر حکمت و «در خدمت کافی الکفاة روز بازارها دیده و آن یگانه » خسروی هم در طبقات شعرای عجم مشهور است و هم در طبقات شع...
-
خسروی کردن
لغتنامه دهخدا
خسروی کردن . [ خ ُ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حکومت کردن . فرمانروایی کردن . سلطنت کردن : عقل وقتی خسروی می کرد در ملک وجودباز چون فرهاد عاشق بر لب شیرین اوست .سعدی (طیبات ).
-
خسروی کرمانشاهی
لغتنامه دهخدا
خسروی کرمانشاهی . [ خ ُ رَ ک ِ ] (اِخ ) محمدباقر میرزا خسروی یکی از ادبا و شعرای معروف ایران به اوایل قرن چهاردهم هَ .ق . است . (از کتاب احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 15).
-
دارش خسروی
لغتنامه دهخدا
دارش خسروی . [ رِ ش ِ خ ُ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قواعد ملک و پادشاهی . (انجمن آرا) (آنندراج ) .
-
جمال الدین خسروی
لغتنامه دهخدا
جمال الدین خسروی . [ ج َلُدْ دی ن ِ خ ُ رُ ] (اِخ ) عوفی وی را در شمار شاعران غزنین آورده و گوید: جمال الدین ابوبکربن مساعد شاعری معنوی بود در دولت خسرو ملک اقبالها دید و در اوایل ایام سلطنت معزی قبول یافته و شمال جلال و قبول آن خورشید صبامرکب بدو تا...
-
جستوجو در متن
-
ملک آرا
لغتنامه دهخدا
ملک آرا. [ م ُ ] (اِخ ) محمد قلی میرزا (1203 - 1289 هَ . ق .) پسر سوم فتحعلی شاه و مادرش دختر محمدخان قاجار بود. در سال 1228 به حکومت استرآباد و مازندران منصوب شد و به ملک آرا ملقب گردید. در سال 1250 که محمدشاه به تخت نشست قائم مقام فراهانی او را به ...
-
صاحب قران
لغتنامه دهخدا
صاحب قران . [ ح ِ ب ِ / ح ِ ق ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) آن مولود که وقت افتادن نطفه ٔ وی در رحم مادر، یا بوقت ولادت او قران عظمی باشد و برج قران در طالع بود. و بعضی گویند که در سال ولادت او زحل و مشتری راقران عظمی باشد و این نوع قران عظمی بعد از سالهای...