کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرپا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرپا
لغتنامه دهخدا
خرپا. [ خ َ ] (اِ مرکب ) چوب بندی زیر آهنهای شیروانی . (یادداشت مؤلف ). چون بخواهند آهن شیروانی را بکوبند ابتدا از چوبهای ضخیم مثلث هایی درست میکنند و قاعده ٔ آن مثلثها را روی سقف میگذارند و سپس روی اضلاع این مثلث ها دستکهای چوبی میکوبند و زمینه را ...
-
واژههای مشابه
-
خرپا کوبیدن
لغتنامه دهخدا
خرپا کوبیدن . [ خ َ دَ ] (مص مرکب ) کوبیدن و نصب کردن خرپا. برقرار کردن خرپا روی سقف . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خرپا کوفتن
لغتنامه دهخدا
خرپا کوفتن . [ خ َ ت َ ](مص مرکب ) خرپا کوبیدن . رجوع به خرپا کوبیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
چوب بندی
لغتنامه دهخدا
چوب بندی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل چوب بستن و داربست یا خرپا ساختن . || (اِ مرکب ) رجوع به چوب بست شود.
-
خرفی
لغتنامه دهخدا
خرفی . [خ َ فا ] (معرب ، اِ) معرب خرپا و آن دانه ٔ خلر است . (یادداشت بخط مؤلف ) (ناظم الاطباء). جُلَّبان . خلر.
-
خرپی
لغتنامه دهخدا
خرپی . [ خ َ پ َ / پ ِ ] (اِ) خَرْفی ̍. جلبان . (یادداشت بخط مؤلف ).خرپا. || پی پا که متصل بپاشنه است و به اصطلاح تشریح آنرا تراخیل گویند. (از ناظم الاطباء).
-
چوب بست
لغتنامه دهخدا
چوب بست . [ ب َ ] (اِ مرکب ) چوبهایی که با هم بسته بنایان بر آن بنشینند و تعمیر و کاه گل کنند. (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ). داربست . خو. چوبهایی که عمودی و افقی بهم متصل سازند و درکنار دیوار نصب کنند و کارگران و بنایان بر روی آن کار کنند. چوب بندی . ...
-
پا
لغتنامه دهخدا
پا. (اِ) رِجل . از اندامهای بدن و آن از بیخ ران تا سر پنجه ٔ پای باشد شامل ران و زانو و ساق و قدم . پای . و گاه بمعنی قسمت زیرین پا آید که عرب قدم گوید و آن از اشتالنگ تا نوک ابهام است : با جهل شما درخور نعلید بسر برنه درخور نعلی که بپوشیده به پائید....