کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرمشهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرمشهر
لغتنامه دهخدا
خرمشهر. [ خ ُرْ رَ ش َ ] (اِخ ) مرکز شهرستان خرمشهر، یکی از بنادر مهم ایران و نام قدیمی آن بندر محمره بوده است . این بندر که مرکز انشعابات خطوط مواصلاتی دریایی است فاصله ٔ آن تا تهران 1055 و تا آبادان 15 کیلومتر است . مختصات جغرافیایی : خرمشهر در 48 ...
-
خرمشهر
لغتنامه دهخدا
خرمشهر. [ خ ُرْرَ ش َ ] (اِخ ) شهرستان خرمشهر، یکی از شهرستان های استان ششم کشور بوده و حدود آن بشرح زیر است : از شمال به اراضی وسیع و شوره زاری که بین این شهرستان و شهرستان اهواز و دشت میشان واقع می باشد، از خاور بشهرستان بهبهان ، از جنوب برودخانه ٔ...
-
جستوجو در متن
-
گرمدشت
لغتنامه دهخدا
گرمدشت . [ گ َ دَ ] (اِخ ) نام یکی از ایستگاههای راه آهن بین اهواز و خرمشهر از بخش مرکز شهرستان خرمشهر است . این ایستگاه در 101 هزارگزی جنوب باختری اهواز و 20 هزارگزی شمال خرمشهر واقع، ساکنین آن عبارتند از کارمندان راه آهن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
-
مهیوب
لغتنامه دهخدا
مهیوب . [ م َهَْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهمنشیر بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، واقع در 4هزارگزی جنوب خاوری خرمشهر و 3هزارگزی راه شوسه ٔ خرمشهر به آبادان دارای 500تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ بهمنشیر و راه در تابستان اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائ...
-
محوله
لغتنامه دهخدا
محوله . [ م ُ ح َوْ وَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خمین بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، واقع در شش هزارگزی شمال خاوری راه اتومبیل رو مرز عراق به خرمشهر، و سه هزارگزی شمال باختری خرمشهر با 400 تن سکنه . آب آن از رودخانه و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهن...
-
رویس
لغتنامه دهخدا
رویس . [ رُ وِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش مرکزی شهرستان خرمشهر. جمعیت آنجا 7300 تن . دارای 6 پارچه آبادی . حدود آن جنوب خاوری خرمشهر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
مصلاوی
لغتنامه دهخدا
مصلاوی . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خین بخش مرکزی شهرستان خرمشهر واقع در 6هزارگزی شمال باختری خرمشهر با 120 تن جمعیت . آب آن از شطالعرب و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
شاخوره
لغتنامه دهخدا
شاخوره . [ رَ / رِ ] (اِخ ) دیهی از دهستان نهر یوسف واقع در بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، در 8 هزارگزی شمال باختری خرمشهر و یکهزارگزی جنوب راه اتومبیل رو خرمشهر به مرز عراق .دشت و گرمسیر و مرطوب و مالاریاخیز است . جمعیت آن 400تن . آب آن از شطالعرب ، محصو...
-
جزیرةالخضر
لغتنامه دهخدا
جزیرةالخضر. [ ج َ رَ تُل ْ خ ِ ] (اِخ )در جنوب خوزستان نزدیک محمره (خرمشهر) قرار دارد.
-
دلس
لغتنامه دهخدا
دلس . [ دَ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جراحی ، بخش شادگان ، شهرستان خرمشهر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
الحد
لغتنامه دهخدا
الحد. [ اَ ح َ ] (اِخ ) واقع در خرمشهر. رجوع به سید غالب و جغرافی غرب ایران ص 133 شود.
-
نهر یوسف
لغتنامه دهخدا
نهر یوسف . [ ن َ رِ س ِ ] (اِخ ) ده مرکزی دهستان نهر یوسف از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است . در12 هزارگزی شمال غربی خرمشهر و یک هزارگزی جنوب راه خرمشهر به مرز عراق ، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 1000 تن سکنه دارد. آبش از اروندرود، محصولش خرما، شغل اها...
-
طویجات
لغتنامه دهخدا
طویجات . [ طُ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان رویسی بخش مرکزی شهرستان خرمشهر در 3 هزارگزی جنوب خرمشهر و یکهزار گزی باختر اتومبیل رو خرمشهر به آبادان . دشت ، گرمسیر و مالاریائی . ساکنین از طایفه ٔ فیصلی هستند. 150 تن سکنه دارد. آب آن از شطالعرب است . محصول ...
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خیران بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، واقع در 2هزارگزی باختری خرمشهر و یکهزارگزی جنوب راه اتومبیل رو مرز عراق ، با 600 تن سکنه . آب آن از شطالعرب و راه آن تابستان اتومبیل رو است و در موقع بارندگی با قایق آبی و موت...