کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرمای عقیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرمای عقیل
لغتنامه دهخدا
خرمای عقیل . [ خ ُ ی ِ ع َ] (اِخ ) نام مکانی است : معقل بن یسار در بصره به آخرعهد معاویه درگذشت . نهر معقلی در بصره و خرمای عقیل بدو منسوب است . (از تاریخ گزیده چ قزوینی ص 239).
-
واژههای مشابه
-
خرمای ابوجهل
لغتنامه دهخدا
خرمای ابوجهل . [ خ ُ ی ِ اَ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از خرما باشدو از پوست آن رسن تابند. (آنندراج ) (برهان قاطع). یک نوع خرمای جنگلی در بلوچستان . (از ناظم الاطباء).
-
خرمای اربو
لغتنامه دهخدا
خرمای اربو. [ خ ُ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرمالو. خرمای اربه . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به اربه شود.
-
خرمای اربه
لغتنامه دهخدا
خرمای اربه . [ خ ُی ِ اَ ب َ / ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرمالو. خرمای اربو. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به اربه شود.
-
خرمای بغداد
لغتنامه دهخدا
خرمای بغداد. [ خ ُ ی ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به موش ماله شود.
-
خرمای بند
لغتنامه دهخدا
خرمای بند. [ خ ُ ی ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بَردی . (حبیش تفلیسی ).
-
خرمای تر
لغتنامه دهخدا
خرمای تر. [ خ ُ ی ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رُطَب . (یادداشت بخط مؤلف ). نوعی خرماست .
-
خرمای جنگلی
لغتنامه دهخدا
خرمای جنگلی . [ خ ُ ی ِ ج َ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی است که از میوه ٔ آن استفاده می شود و در جنگلهای ایران وجود دارد. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خرمای خشک
لغتنامه دهخدا
خرمای خشک . [ خ ُ ی ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خرماخارک . خرماخرک . (یادداشت بخط مؤلف ) : اگر جزوی بسایی با شیره ٔ خارک سبز که خرمای خشک خوانندش به بینی بازافکنی رعاف بازگیرد. (الابنیه فی حقایق الادویه ).
-
خرمای ژاپنی
لغتنامه دهخدا
خرمای ژاپنی . [ خ ُ ی ِ پ ُ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) نام نوعی از خرمالوست که دارای میوه ٔ درشت سرخ رنگ و بی هسته است . (از گیاه شناسی گل گلاب ص 251).
-
خرمای کور
لغتنامه دهخدا
خرمای کور. [ خ ُ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از خرمای بی حلاوت و بدطعم . (آنندراج ) : چه جنبانی این نخل بن را بزورکه شد خار او تیز و خرماش کور.امیرخسرو (از آنندراج ).
-
خرمای هارون
لغتنامه دهخدا
خرمای هارون . [ خ ُ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام حبی است گیاهی . (یادداشت بخط مؤلف ) : بگیرند، حب الاَّس یک جزو، لادن چهاریک جزو، خرمای هارون دو جزو، همه را معجون کنند با یکدیگر. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
خرمای هندو
لغتنامه دهخدا
خرمای هندو. [ خ ُ ی ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تمر هندی . (یادداشت بخط مؤلف ). و طعام اسفاناخ و ... فرمایند و از ترشیها نیشو و غوره و اناردانک و سماق و خرمای هندو. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). خرمای هندو در دهان داشتن تشنگی بنشاند. (ذخیره ٔ خوارزمشاه...
-
خرمای هندی
لغتنامه دهخدا
خرمای هندی . [ خ ُ ی ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خرمای هندو. اربه . اربو. تمر هندی . (یادداشت بخط مؤلف ). مُقْل ، دَوْم . (محمودبن عمر) : جابرسری ، دهیست [ به هندوستان ] آبادان و با نعمت بسیار و اندر وی خرمای هندی و خیارشنبر بسیار است . (حدود ال...