کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرفقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرفقة
لغتنامه دهخدا
خرفقة. [ خ َ ف َ ق َ ] (ع مص ) سر فروداشتن و خاموش بودن . || دوسیدن بزمین . (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
اخرنفاق
لغتنامه دهخدا
اخرنفاق . [ اِ رِ ] (ع مص ) خرفقه . سر فروداشتن . || خاموش بودن . || دوسیدن به زمین .
-
دوسیدن
لغتنامه دهخدا
دوسیدن . [ سی دَ ] (مص ) چسبیدن . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ). دبق . لصق . لزق . چسبیدن چیزی به چیزی . (فرهنگ جهانگیری ) (یادداشت مؤلف ). چسبیدن . (شرفنامه ٔ منیری ) (دهار). بشلیدن . (صحاح الفرس ). پیوستن . (ناظم الاطباء). عسق . (...