کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خردیق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خردیق
لغتنامه دهخدا
خردیق . [ خ ُ ] (ع اِ) خردیک . مَرَق . خردی . (جوالیقی ). رجوع به خردی شود.
-
جستوجو در متن
-
خردیک
لغتنامه دهخدا
خردیک . [ خ ُ ] (اِ) خردیق . خردی . مَرَق .
-
خوردیک
لغتنامه دهخدا
خوردیک . [ خوَرْ / خُرْ ] (اِ) شوربا، و معرب آن خردق و خردیق است . (یادداشت مؤلف ).
-
خردی
لغتنامه دهخدا
خردی . [ خ ُ ] (اِ) مَرِق . مَرِقة. آنرا خردیق ساخته و اصل آن خردیک بوده . (یادداشت بخط مؤلف ) : هر دو آن عاشقان ِ بی مزه اندغاب گشته چو سه شبه خردی . ابوالعباس .پیر زالی گفت کش خردی بریخت خود مرا نان تهی بود آرزوی .ناصرخسرو.