کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خردزنخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خردزنخ
لغتنامه دهخدا
خردزنخ . [ خ ُ زَ ن َ ] (ص مرکب ) آنکه چانه کج کوچک دارد. آنکه او را چانه در هم رفته است . اَضْوَط. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
اضوط
لغتنامه دهخدا
اضوط. [ اَض ْ وَ ] (ع ص ) مرد گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). احمق . (اقرب الموارد). || خردزنخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنکه فک و ذقن خردی داشته باشد. (از اقرب الموارد). اذوط. (نشوء اللغة). رجوع به اذوط شود. || کژزن...