کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خردانگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خردانگار
لغتنامه دهخدا
خردانگار. [ خ ُ اِ ] (نف مرکب ) کوته بین . کوته نظر. مته بخشخاش گذار. سختگیر. خرداندیش : که ملک ما درشت خوست و خردانگار. (کلیله و دمنه ).
-
جستوجو در متن
-
خردانگارش
لغتنامه دهخدا
خردانگارش . [ خ ُ اِ رِ ] (ص مرکب ) کوته بین . خردنگرش . خردانگار. ترکیبی است از صفت خرد و حاصل مصدر انگارش : خردانگارش بزرگ زیان باشد. (قابوسنامه ).
-
خرداندیش
لغتنامه دهخدا
خرداندیش . [ خ ُ اَ ] (نف مرکب ) مته بخشخاش گذار. مو از ماست کشاننده . خردانگار. کوته نظر : در تصرف مباش خرداندیش تا زیانی بزرگ ناید پیش .نظامی .