کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرجسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرجسته
لغتنامه دهخدا
خرجسته . [ خ َ ج ِ ت َ / ت ِ ] (اِ) جنگ و خصومت و خرخشه و شلتاق . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). رجوع به «خرخشه » شود. || جماعتی که متسیدند یعنی سید نیستند و سیادت را بر خود بسته اند این جماعت را سادات خرجسته و خردرگله خوانند.(برهان قا...
-
جستوجو در متن
-
خر در گله
لغتنامه دهخدا
خر در گله . [ خ َ دَ گ َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) جماعتی متسیدند که سیادت ندارندو خویشتن را سید می گویند یعنی سیادت را بخود بسته اند. (از برهان قاطع) (از آنندراج ). خرجسته . || کسی که از طایفه ای نباشد و خود را به آن بندد. (ناظم الاطباء). || جمهور. (نا...