کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرت وپرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خرت خرت
لغتنامه دهخدا
خرت خرت . [ خ ِ خ ِ ] (اِ صوت ) صوت ، و حکایت از صوت مته ای که چوبی را سوراخ میکند و یا چرخ خیاطی و امثال آن که بصدا درمی آید. بیشتر کسی این را میگوید که بخوابست وبر اثر صداهای فوق از خواب بازماند و بصورت اعتراض میگوید: آنقدر خرت خرت شد که من از خواب...
-
خرت بچند
لغتنامه دهخدا
خرت بچند. [ خ َ رَ ب ِ چ َ ] (جمله ٔ استفهامی ) ترا که پرسیده ؟ این کلام را در محلی گویند که شخصی فرومایه پیش از آنکه چیزی از او پرسند در سخن دیگران دخل کند و تصرف نماید. (آنندراج ) : عزت در این چمن اثر آدمیت است هرگز کسی نگفت بزاهد خرت بچند.اثر (از ...
-
خرت و پرت
لغتنامه دهخدا
خرت و پرت . [ خ ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آشغال . خرد و ریز. هنزر و پنزر. اسباب بی ارز. خاش و ماش . خارپوت .
-
خرت و خورت
لغتنامه دهخدا
خرت و خورت . [ خ ِ ت ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آشغال . خرده ریز. خرت و پرت . خرده پاش .
-
واژههای همآوا
-
خرت و پرت
لغتنامه دهخدا
خرت و پرت . [ خ ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آشغال . خرد و ریز. هنزر و پنزر. اسباب بی ارز. خاش و ماش . خارپوت .
-
جستوجو در متن
-
چرت و پرت
لغتنامه دهخدا
چرت وپرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت . چیزی کوچک و بی مصرف . رجوع به خرت و پرت شود.
-
هنزرپنزر
لغتنامه دهخدا
هنزرپنزر. [ هَِ زِ پ ِ زِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت . اسباب بی ارزش . (یادداشت مؤلف ). آشغال . چیزهای بدردنخور. خرده ریز. (یادداشت مؤلف ). معمولاً به چیزهایی نیز اطلاق شود که آلوده باشد.