کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خراطین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خراطین
لغتنامه دهخدا
خراطین . [ خ َ ] (ع اِ) معرب خراتین است و آن کرمی باشد که در گل نرم تکون پیدا کند و بعربی حمرالارض گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). شاسه . (منتهی الارب ). گلخواره . غاک کرمه .خاک کرمه . کرم خاکی . (یادداشت مؤلف ). خواص طبی آن :کرمها...
-
واژههای همآوا
-
خراتین
لغتنامه دهخدا
خراتین . [ خ َ ] (ع اِ) آن کرمی باشد که درمیان گل نرم متکون باشد و خراطین معرب آن است و اصل آن خره اتین بوده ، یعنی در گل بهم رسیده چه آتین بمعنی پیدا شده و آمده باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ).
-
خراتین
لغتنامه دهخدا
خراتین . [ خ َ ت َ ] (اِخ ) بصیغه ٔ تثنیه در حالت نصبی و جری . نام دو ستاره که در حالت رفعی «خراتان » است . رجوع به خراتان در این لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
زغار
لغتنامه دهخدا
زغار. [ زُ ] (ع اِ) خراطین . (منتهی الارب ). کرم زمین . خراطین . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ).
-
امعاءالارض
لغتنامه دهخدا
امعاءالارض . [ اَ ءُل ْ اَ] (ع اِ مرکب ) خراطین . (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی ) (مؤید الفضلاء). کنایه از کرمهای زمین . خراطین .(آنندراج ). رجوع به خراطین و خراتین و امعاء شود.
-
کجری
لغتنامه دهخدا
کجری . [ ] (هندی ، اِ) اسم هندی خراطین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). کرمهای سرخ که در زمین نمناک بهم رسد. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ذیل خراطین ).
-
کجوا
لغتنامه دهخدا
کجوا. [ ک َج ْ] (اِ) اسم هندی خراطین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
طلیلیبس
لغتنامه دهخدا
طلیلیبس . [ ] (معرب ، اِ) بیونانی خراطین است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
طیلیلس
لغتنامه دهخدا
طیلیلس . [ لی ل ِ ] (معرب ، اِ) به یونانی خراطین است . (فهرست مخزن الادویه ). طیلیاس .
-
خراهین
لغتنامه دهخدا
خراهین . [ خ َ ] (اِ) کرمی باشد سرخ که در گل نرم متکون شود. (برهان قاطع). خراطین . خراتین . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
خویناد
لغتنامه دهخدا
خویناد. [خُی ْ ] (اِ) خراطین که کرمی است سرخ و در میان گل متکون میگردد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). خویناه .
-
گل خواره
لغتنامه دهخدا
گل خواره . [ گ ِ خوا / خا رَ / رِ ] (نف مرکب ) آنکه گل خورد. || (اِ مرکب ) خراطین . کرم خاکی : اما هیچ ناقص تر از خراطین نیست و او کرمی است سرخ که اندر گل جوی بود و او را گل خواره خوانند و در ماوراءالنهر غاک کرمه خوانند. (چهارمقاله ٔ عروضی چ معین مقد...
-
زغارکرم
لغتنامه دهخدا
زغارکرم . [ زَ ک ِ ] (اِ مرکب ) کرمی است که آن را خراطین و امعاءالارض گویند و آن کرم سرخی است که در میان گل نرم متکون می شود با پیه مرغابی درد گوش را نافع است . (برهان ) (آنندراج ). (از: زغار، زمین نمناک + کرم ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کرم زمین و خ...