کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خراءة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خراءة
لغتنامه دهخدا
خراءة. [ خ َ ءَ ] (ع مص ) مصدر دیگر خرء است . رجوع به خرء در این لغت نامه شود.
-
خراءة
لغتنامه دهخدا
خراءة. [ خ ِ ءَ ] (ع اِ)اسم است ریدن را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || (مص ) مصدر دیگر خرء است . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
خرائط
لغتنامه دهخدا
خرائط. [ خ َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ خریطه . رجوع به خرایط در این لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
پلیدی
لغتنامه دهخدا
پلیدی . [ پ َ ] (حامص ) ناپاکی . شوخی . شوخگنی . وژن . آژیخ . چرک . فژ. رِجس . قَذْر.وَسخ . قذارت . رَجاست : همه ٔ پلیدی ها را با آب شویند و پلیدی آب از هیچ چیز شسته نشود. (از مجموعه ٔ امثال طبع هند). فَشَف ؛ پلیدی پوست . ربذَة؛ هر پلیدی . (منتهی الا...