کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خذمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خذمة
لغتنامه دهخدا
خذمة. [ خ َ م َ ] (ع اِ) ساعت . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از ناظم الاطباء). || داغی است شتران را در اسلام . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
-
واژههای همآوا
-
خضمة
لغتنامه دهخدا
خضمة. [ خ َ م َ ] (ع اِ) تعویذ و بازوبند. (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || حرزی که مردان در هنگام رفتن پیش سلاطین و در جنگ پوشند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خضمة
لغتنامه دهخدا
خضمة. [ خ ُ ض َ م َ ] (ع ص ) بسیارخورنده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خضمة
لغتنامه دهخدا
خضمة. [ خ ُ ض ُم ْ م َ ] (ع اِ) وسط و میانه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || معظم هر چیزی . || (ص ) سطبر بازو. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || خالص نسبت . یقال : و هو فی خضمة قومه ؛ او خالص نسبت است در قوم خود. (منتهی الارب ...
-
جستوجو در متن
-
داغ
لغتنامه دهخدا
داغ . (ص ، اِ) نشان . (برهان ). علامت و نشان چیزی . سمة. (منتهی الارب ) (دهار). وسم . کدمة. دماع . (منتهی الارب ). نشان چیزی بر چیزی . چنانکه در حوض یا آب انبار گویند: داغ آب تا فلان حد پیداست ؛ یعنی نشان آب . و بعضی گفته اند داغی که می سوزانند معنی ...