کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدیجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خدیجة
لغتنامه دهخدا
خدیجة. [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت جعفر. او دختر جعفربن نصیر التمیمی شاعره ای بوده است اندلسی که هم در ادب دستی داشته و هم در موسیقی الحان و اشعار او را بدلاویزی و طرب انگیزی وصف نموده اند. اما از نتایج افکار او چیزی بدست نیامد. (از خیرات حسان ج 1 ص 113).
-
خدیجة
لغتنامه دهخدا
خدیجة. [ خ َ ج َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث خَدیج است . (از ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) الکبری مشهور به ام المؤمنین ، اول زن پیغمبر اسلام است که دختر خویلدبن اسدبن عبدالعزی بن قصی از اشراف قریش بود. مادر مشارالیها فاطمه بنت زائدةالاصم از اولاد عامربن لؤی است . بزمان جاهلیت خدیجه را طاهره می گفتند و حضرت رسال...
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) النویری ، مکنی به ام الفضل . وی دختر فقیه ابوالقاسم عبدالرحمن بن قاسم بن حسین بن عبداﷲ نویری و از محدثان اواسط قرن ششم هجری است که در مصر عمر می گذراند. پدرش بسال 648 هَ .ق . در جنگ دمیاط بدست فرنگان کشته شد و جدش قاسم معرو...
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) ام القاسم دختر هارون الرشید. هارون الرشید را از کنیزان (امهات ) چهارده دختر بوده که یکی از آنها خدیجه است . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 246).
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت ابی محمد عبداﷲبن سعید شنجالی . از فضلا و زنان محمد محدثه بود که از شنجاله برخاست و شنجاله از شهرهای اسپانیا است در 298 هزارگزی محریط قرار دارد. (از حلل سندسیه ج 2 ص 49).
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت بدران معروف به ام سلمه . دختر شهاب الدین احمدبن خلف بن عبدالعزیزبن بدران الحسینی است اوزنی محدثه و از اشیاخ امام سیوطی می باشد. در سال هفتصدونودوهشت متولد و در دوسالگی وی را بمجلس جوهری ومنصفی که هر دو محدثی معتبر بوده ...
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت حسن بن علی بن عبدالعزیز. او عم زاده ٔ قاضی محیی الدین بن الزکی و خاله ٔ پدر معین الدین القرشی است . این زن از زنان دانشمند زمان خود و بسیار به اصلاح و ورع و حافظ قرآن بود و در تجوید دستی داشت و بیشتر عمر خود را در علم ف...
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت خویلد، همسر پیغمبر اسلام . رجوع به خدیجه الکبری شود.
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت زین الدین . وی دختر زین الدین عبدالرحمن بن ابی بکربن محمدبن ابراهیم بن احمد مقدس و خواهر حبیبه محدثه و زوجه ٔ شرف الدین بن الشیخ شمس الدین الحنبلی است . او محدثه ای با قدس و تقوی بود. علم الدین البرزالی که استاد صلاح ال...
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت زین العابدین . پدر وی امام زین العابدین امام چهارم شیعیان است که بسال 74 هَ .ق . بمدینه درگذشت و بنابر قول شیعیان ، مرگش بفرمان ولید وبسم و زهر او بود. بوقت مرگ بنابر روایتی هشت پسر و پنج دختر داشت ، به اسامی زیر: خدیجه...
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت عبدالوهاب بن هبةاﷲ الصوفی . زنی بود صاحبنظر و در ادب و حقایق و معارف دست داشت و نیز صاحب مقام . شیخ محیی الدین در مسامرات خود از او روایتها دارد. (از خیرات حسان ج 1 ص 116).
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت عبیده بن الحارث بن المطلب المطلبیه . ابن سعد نام او را در ترجمه ٔحال پدرش برده است و می گوید: پدرش در نزدیکی بدر شهادت یافت و مدت کمی زیست . (از الاصابه قسم 1 ص 63).
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت عثمان بن عروةبن الزبیر. وی زوجه ٔ محمدبن عبداﷲ عمرو است که از فاطمه بنت الحسین بوجود آمد. سلمةبن محازب می گوید: در بین قریش مردی کاملتر و زیباتر از محمدبن عبداﷲبن عمرو نیافتم . او مردی مطلاق بود و خدیجه را طلاق گفت و بع...