کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خجکول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خجکول
لغتنامه دهخدا
خجکول . [ خ َ ] (ص ، اِ) گدا. (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء) : بروزگار ملک شه عرابیی خجکول مگر ببارگهش رفت از قضا گه بارسؤال کرد که امسال عزم حج دارم مرا اگر بدهد پادشاه صد دینارچو حلقه ای در کعبه بگیرم از ره صدق برا...
-
جستوجو در متن
-
خچکول
لغتنامه دهخدا
خچکول . [ خ َ ] (ص ) گدا. سائل . فقیر. درویش . (ناظم الاطباء). رجوع به «خجکول » در این لغت نامه شود : بروزگار ملکشه عرابئی خچکول مگر ببارگهش رفت از قضا گه بار. انوری (از فرهنگ ضیاء).|| (اِ) کاسه ٔ گدایان . کشکول . کچکول . (از ناظم الاطباء). رجوع به «...
-
ش
لغتنامه دهخدا
ش . (حرف ) حرف شانزدهم از الفبای فارسی و سیزدهم از حروف هجای عرب و بیست و یکم از حروف ابجد و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد شانزده است و به حساب جُمَّل آن را به سیصد دارند. نام آن در فارسی و عربی شین است . در تهجی عبرانی که اصل تهجّی عربی است نام این ح...