کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خثعمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خثعمی
لغتنامه دهخدا
خثعمی . [ خ َ ع َ ] (اِخ ) ابوجعفر محمدبن حسین بن حفص بن عمر خثعمی کوفی معروف به اشانی . (از انساب سمعانی ). رجوع به «اشانی » شود.
-
خثعمی
لغتنامه دهخدا
خثعمی . [ خ َ ع َ ] (اِخ ) ابوجعفر محمدبن علی بن حسن طحان انباری از انبار بود. او از ابراهیم بن دنوفا و ابی الاحوص قاضی حدیث شنید و از او ابوبکر محمدبن ابراهیم بن مقری حدیث کرد. (از انساب سمعانی ).
-
خثعمی
لغتنامه دهخدا
خثعمی . [ خ َ ع َ ] (اِخ ) عباس بن سفیان الخثعمی . وی از دریاسالاران دوره ٔ عباسی است و بزمان خلافت منصور عباسی فرماندهی نیروی دریایی عرب را بعهده داشت . بسال 146 هَ . ق . با قبرسیان جنگید و اولین کسی بود که در عهد بنی عباس بجنگ با قبرس دست زد. وفاتش...
-
خثعمی
لغتنامه دهخدا
خثعمی . [ خ َ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ . وی از شاعران عرب بود و او راست : کتاب الشعر و الشعراء. رجوع به الفهرست ابن الندیم و عیون الاخبار ج 3 ص 168 و ج 2 ص 192 شود : صلصل خواند همی شعر لبید و زهیرنارو راند همی مدح جریر و خثم .منوچهری .
-
خثعمی
لغتنامه دهخدا
خثعمی . [ خ َ ع َ ] (ص نسبی )منسوب به خثعم که نام کوهی است . (از منتهی الارب ).
-
خثعمی
لغتنامه دهخدا
خثعمی .[ خ َ ع َ ] (اِخ ) ابوعبدالله مصعب بن مقدام خثعمی کوفی از اهل کوفه بود و از مسعر و سفیان ثوری و حسن بن صالح و اسرائیل بن یونس و داود طائی حدیث شنید و از اومحمدبن عبداﷲبن نمیر و ابوبکربن ابی شبیه و ابوبکربن محمدبن العلاء و اسحاق بن راهویه حدیث ...
-
واژههای مشابه
-
عمار خثعمی
لغتنامه دهخدا
عمار خثعمی . [ ع َم ْ ما رِ خ َ ع َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ خثعمی . صحابی است . و نام او را «عمارةبن عبید خثعمی » دانسته اند. رجوع به عماره ٔ خثعمی (ابن عبید...) شود.
-
عمار خثعمی
لغتنامه دهخدا
عمار خثعمی . [ ع َم ْ ما رِخ َ ع َ ] (اِخ ) ابن عبید خثعمی . صحابی است . و نام اورا «عمارة» دانسته اند. رجوع به عماره ٔ خثعمی شود.
-
عماره ٔ خثعمی
لغتنامه دهخدا
عماره ٔ خثعمی . [ ع ُ رَ ی ِ خ َ ع َ ] (اِخ ) ابن عبید خثعمی . نام او را «عمار» و نام پدر او را «عبیداﷲ» نیز آورده اند. وی صحابی بود. برخی او را از اهل شام دانسته اند و حدیثی از او روایت کنند، اما «ابن حجر» آن را رد کرده و وی را تابعی میداند که از یک...
-
حبیب خثعمی
لغتنامه دهخدا
حبیب خثعمی . [ ح َ ب ِ خ َ ع َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب احول خثعمی شود.
-
جستوجو در متن
-
خثعمیون
لغتنامه دهخدا
خثعمیون . [ خ َ ع َ می یو ] (ع اِ) ج ِ خثعمی . رجوع به خثعمی شود.
-
عمار
لغتنامه دهخدا
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ خثعمی . صحابی است . و نام او را «عمارةبن عبید خثعمی » دانسته اند. رجوع به عماره ٔ خثعمی (ابن عبید...) شود.
-
عمار
لغتنامه دهخدا
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن عبید خثعمی . صحابی است . و نام اورا «عمارة» دانسته اند. رجوع به عماره ٔ خثعمی شود.