کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خبرکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خبرکش
لغتنامه دهخدا
خبرکش . [ خ َ ب َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) نمام . نَموم . سخن چین . آنکه خبرگیری می کند تا مطلبی به دست آورد و بدیگری رساند.
-
جستوجو در متن
-
ذواکلة
لغتنامه دهخدا
ذواکلة. [ اُل َ ] (ع ص مرکب ) سخن چین . غیبت کننده . نمام . خبرکش .
-
ذعذاع
لغتنامه دهخدا
ذعذاع . [ ذَ ] (ع ص ) مذیاع . دهن لَغ. آنکه راز نگاه نتواند داشت . فاش کننده ٔ اسرار. سخن چین .خبرکش .
-
امیرون
لغتنامه دهخدا
امیرون . [ اَ ] (اِ) یعضید. خندریلی . سرالیةالحمار. (یادداشت مؤلف ). علف خبرکش . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به خندریلی و یعضید شود.
-
خبرکشی
لغتنامه دهخدا
خبرکشی . [ خ َ ب َ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل خبرکش . سخن چینی . نمامی .
-
قاصدک
لغتنامه دهخدا
قاصدک . [ ص ِ دَ ] (اِ مرکب ) گیاهی از نوع کمپوزاسه شامل انواع متعدد است که در غالب نقاط یافت میشود. این گیاه بوته ای دارد که تا حدی برآمده و برگهائی دارد که بهم جمع شده اند. در قم آن را خبرآورک و در خراسان خبرکش گویند.
-
نموم
لغتنامه دهخدا
نموم . [ ن َ ] (ع ص ) سخن چین . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). بسیار غمازی کننده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نمام . منم . (متن اللغة). نام . (اقرب الموارد). خبرکش . دوبه هم زن . (یادداشت مؤلف ). || ورغلاننده و آراینده سخن را به دروغ ....
-
خواجه بده رسان
لغتنامه دهخدا
خواجه بده رسان . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ب ِ دِه ْ رَ / رِ ] (نف مرکب ) سخت متفحص . سخت خبرجوی . آنکه از کار کسان آگاهی خواهد. خبرکش . (یادداشت بخط مؤلف ). || کنایه از توشه ٔ اندک . || رفیق ناموافق . || چارپای لنگ . || معیشت کم . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ...
-
چن
لغتنامه دهخدا
چن . [ چ ِ ] (نف مرخم ) مخفف چین و چیننده ، از فعل چیدن . رجوع به چیدن شود.- سخن چن ؛ مخفف سخن چین ، بمعنی نمام و خبرکش و جاسوس و غماز : کیسه ٔ راز را بعقل بدوزتا نباشی سخن چن و غماز. ناصرخسرو.- سلامت چن ؛ مخفف سلامت چین ، بمعنی سلامت گزین و سلامت ...
-
چغل
لغتنامه دهخدا
چغل . [ چ ُ غ ُ ] (ص ، اِ) شخصی باشد که آنچه از مردم بیند یا شنود بحاکم و داروغه و عسس یا جای دیگر نقل کند، بسبب آنکه آزار و نقصان بمردم و رنجش میان مردمان بهم رسد، و این قسم شخص را «سخن چین » گویند و بعربی «نمام »خوانند. (برهان ). سخن چین که پیش مرد...
-
نمام
لغتنامه دهخدا
نمام . [ ن َم ْ ما ] (ع ص ) سخن چین . (منتهی الارب )(آنندراج ) (دهار) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). غماز. (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). کسی که آنچه از دیگران درباره ٔ شخصی بشنود به گوش او برساند. (فرهنگ فارسی معین ). بائع. ساعی . واش...
-
غماز
لغتنامه دهخدا
غماز. [ غ َم ْ ما ] (ع ص ) فشارنده وجنباننده و بهیجان آورنده . صیغه ٔ مبالغه است از غَمز. (از اقرب الموارد). || سخن چین . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ساعی . (دهار). نَمّام . ضَرّاب . واشی . (مقدمة الادب زمخشری ). خبرکش . مُضرِّب : ای ساخته بر دامن ادب...
-
خبر
لغتنامه دهخدا
خبر. [ خ َ ب َ ] (ع اِ) آگاهی . آگهی . اطلاع . وقوف . (از ناظم الاطباء) : خبر شد ورا زآنکه افراسیاب چو کشتی برآمد ابر روی آب . فردوسی .چو اندر نصیبین خبر یافتندهمه جنگ را تیز بشتافتند. فردوسی .چیزها خواستی پنهان چنانکه ... کس خبر نداشت . (تاریخ بیهقی...