کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خبازخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خبازخانه
لغتنامه دهخدا
خبازخانه . [ خ َب ْ با ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نانواخانه . اداره ٔ خبازی . (یادداشت بخط مؤلف ). || مجموع خبازان شهری . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
نانواخانه
لغتنامه دهخدا
نانواخانه . [ نان ْ خوا / خا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نانوائی . خبازی . خبازخانه . جا و دکان نانوائی .
-
نانوایی
لغتنامه دهخدا
نانوایی . [ نان ْ ] (حامص مرکب ) نانبائی . خبازی . نان پختن . نان ساختن و فروختن . عمل نانوا. رجوع به نانوا شود. || (اِ مرکب ) نانواخانه . تنورستان . دکان نانوا. خبازخانه : ور ز نانواها یک تن به تنوراندازددم نانوایی این معرکه برپا نشود.ایرج .