کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خانگی
لغتنامه دهخدا
خانگی . (اِخ ) نام فرستاده ٔ قیصر روم است به خسروپرویز. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا).
-
خانگی
لغتنامه دهخدا
خانگی . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) متعلق و منسوب بخانه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 385). ج ، خانگیان : غریو از خانگیان وی و اهل حرم برآمد. (تاریخ بیهقی ).بدرم خانگیان را جگر و سینه و جنب اول از جیب وشاقان خزر درگیرم . خاقانی .از دشمن خانگی حذر ن...
-
واژههای مشابه
-
هم خانگی
لغتنامه دهخدا
هم خانگی . [ هََ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) با یکدیگر در یک خانه بودن . در یک خانه سکونت جستن . همنشینی : شهنشه پذیرا شد آن خانه رابه همخانگی برد فرزانه را. نظامی روا دارد ازدوست بیگانگی که دشمن گزیند به همخانگی . سعدی . || دوستی : با دو حکیم از سر همخ...
-
خانگی کوتل
لغتنامه دهخدا
خانگی کوتل . [ ] (اِخ ) کوتلی است بفاصله ٔ یک هزارگزی جنوب قلعه ٔ سرکاری علاقه داری درجه ٔاول حکومت درجه 2 ارغستان در ولایت قندهار. این ده بین خط 67 درجه و 3 دقیقه و 28 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و خط 31 درجه و 29 دقیقه و 21 ثانیه ٔ عرض البلد شمالی قرار ...
-
خانگی محال
لغتنامه دهخدا
خانگی محال . [ ن ِ م َ حال ل ] (اِ مرکب ) جنده خانه . زناخانه . فاحشه خانه . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مرغداری
لغتنامه دهخدا
مرغداری . [ م ُ ] (حامص مرکب ) عمل مرغ دار. تربیت مرغ . نگاهداری مرغ خانگی . پرورش مرغ خانگی . || (اِ مرکب ) محل و مکانی که در آنجا مرغان خانگی پرورش دهند.
-
غدغد
لغتنامه دهخدا
غدغد. [ غ ُ غ ُ] (اِ صوت ) بانگ ماکیان . بانگ مرغ خانگی . حکایت بانگ مرغ خانگی . قَوق . (اقرب الموارد ذیل همین کلمه ).
-
جاجاجا
لغتنامه دهخدا
جاجاجا. (صوت مرکب ) کلمه ای است که مرغان خانگی را گویند آنگاه که آنان را برفتن به لانه خواندن خواهند. آوازیست که مرغان خانگی را گویند آنگاه که آنان را بسوی جای خود راندن خواهند. رجوع به جاجا شود.
-
کپرک
لغتنامه دهخدا
کپرک . [ ] (اِ) مرغ خانگی که از خایه کردن باز ایستد. (اوبهی ).
-
غایم کردن
لغتنامه دهخدا
غایم کردن . [ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (در تداول خانگی ) پنهان کردن . قایم کردن .
-
دجج
لغتنامه دهخدا
دجج . [ دُ ج َ ] (ع اِ) جج ِ دجاج . مرغان خانگی .
-
ام قور
لغتنامه دهخدا
ام قور.[ اُم ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) مرغ خانگی . (از المرصع).
-
ام جعفر
لغتنامه دهخدا
ام جعفر. [ اُم ْ م ِ ج َ ف َ ] (ع اِ مرکب ) مرغ خانگی . || اِست . (المرصع).