کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانوادگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خانوادگی
لغتنامه دهخدا
خانوادگی . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (ص نسبی ) منسوب به خانواده . منتسب به خانواده : در میهمانی خانوادگی همه ٔ افراد شرکت می کنند.- نام خانوادگی ؛ نام دومی است که شخص بر خود میگذارد و او را به آن می نامند و این نام در حقیقت مبین خانواده ای است که شخص مت...
-
واژههای مشابه
-
شورای خانوادگی
لغتنامه دهخدا
شورای خانوادگی . [ ی ِ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجلسی که از اعضاء ذکور خانواده ٔ سلطنت در عهد اشکانی تشکیل می شد. مرحوم پیرنیا آرد: شاه اشکانی می بایست با دو مجلس شور کند، یکی را نویسندگان رومی شورای خانواده نامیده اند که از اعضاءذ...
-
جستوجو در متن
-
گوتاما
لغتنامه دهخدا
گوتاما. [ گ ُ ] (اِخ ) نام خانوادگی بودا. رجوع به گوتمه شود.
-
اسفنتمان
لغتنامه دهخدا
اسفنتمان . [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام خانوادگی زردشت . رجوع به اسپنتمان و اسپیتمان شود.
-
اسپیتمان
لغتنامه دهخدا
اسپیتمان . [ اِ ] (اِخ ) نام خانوادگی زرتشت . در سنت است که سپیتَمَه نام نهمین جدّ زرتشت است ، بهمین مناسبت نام خانوادگی او را اسپیتمان و گاه اسپنتمان گفته اند. (مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 69).
-
گوتمه
لغتنامه دهخدا
گوتمه . [ گ ُ ت َ م َ ] (اِخ ) نام خانوادگی بودا. (یشتها ج 2 صص 28 - 29). رجوع به گوتاما و بودا شود.
-
سختوی
لغتنامه دهخدا
سختوی . [ س َ ت ُ وی ] (ص نسبی ) منسوب است به سختو که نسبت خانوادگی است . (الانساب سمعانی ).
-
فامیلی
لغتنامه دهخدا
فامیلی . (ص نسبی ) منسوب به فامیل . خانوادگی . || (ق ) بطور دسته جمعی وخانوادگی ، چنانکه گویند: فامیلی به مهمانی رفتیم .
-
اظهری
لغتنامه دهخدا
اظهری . [ اَ هََ ] (ص نسبی ) منسوب به اظهر و اغلب تخلص شاعران یا نام خانوادگی است . رجوع به اظهر شود.
-
اسپنتمان
لغتنامه دهخدا
اسپنتمان . [ اِ پ ِ ] (اِخ ) مبدل اسپیتمان است که در اوستا سپیتمه آمده . نام خانوادگی زرتشت . رجوع به اسپیتمان شود.
-
انبازده
لغتنامه دهخدا
انبازده . [ اَم ْ زَ دِ / دَ ] (ص مرکب ) متکبر از مکنت و دولت و از خانوادگی . (ناظم الاطباء).
-
پارفت
لغتنامه دهخدا
پارفت . [ رَ ] (اِ مرکب ، مص مرخم ) در تداول خانوادگی ،آمد و شد. رفت و آمد: فلان به فلان جا پارفت ندارد.
-
گیس سفیدی
لغتنامه دهخدا
گیس سفیدی . [ س َ / س ِ ] (حامص مرکب ) سفیدی گیس . پیری . || عمل گیس سفید. صوابدید. پادرمیانی و راهنمایی در مشکلات خانوادگی .